ربع رشیدی؛ مجتمع بزرگ وقفی، علمی و آموزشی در تبریز
قبل از شروع مطلب ذکر این نکته ضروری است که اگر بحثی تاریخی میکنیم اعم از تاریخ سیاسی یا تاریخ تمدن، یا تاریخ وقف به سبب نتیجه گیری از آن و اخذ تجربه برای حال و آینده است، وگرنه «تاریخ برای تاریخ» و «علم برای علم» هدف ما نیست و از بحثهای تاریخی قصد بلند پروازی و فخر فروشی هم نداریم .
حمایت مادی و معنوی از دانشمندان و پژوهشگران، به وجود آمدن مراکز علمی و تحقیقاتی از دارالعلمها، مدارس، بیتالحکمهها، بیمارستانها، رصدخانهها، در پوشش نهادهای بزرگ وقفی اسباب این مهم را فراهم میکرد (1)
یکی از این مجتمعهای علمی و آموزشی وقفی، مجتمع عظیم ربع رشیدی میباشد که واقف و بانی آن خواجه رشید الدین فضل الله همدانی طبیب و مورخ و وزیر معروف اسلامی بود.
موقعیت علمی و اجتماعی رشیدالدین فضل الله همدانی
رشید الدین در زمانی میزیست که سازمانهای اجتماعی ایران و سایر بلاد شرقی اسلامی در اثر تهاجم مغولان از هم پاشیده شده و حفظ میراث گذشتگان بر عهدهی افراد علاقهمند نهاده شده بود. او خود یکی از این افراد بود،و مانند خواجه نصیرالدین طوسی که نسلی قبل از او با همت والای خود رصدخانه و مدرسهی عالی علمی مراغه را پایهگذاری کرده بود،
به تنهایی به تأسیس دانشگاه و مراکز علمی وقفی بزرگ ربع رشیدی و رشیدیه همت گماشت و آن چنان در این امر اصرار ورزید که توانست در اندک مدت این مراکز را به مرتبهی بالا برساند و حائز اهمیت جهانی گرداند.
او در ربع رشیدی مدرسهای به وجود آورد که واقعا بینالمللی بود و از علوم چینی و هندی تا معارف رومی بیزانس در آن تدریس می شد.
و با زبانهای چینی و یونانی و عبری و مغولی و ترکی و شاید سانسکریت علاوه بر فارسی و عربی در این مرکز آشنایی وجود داشت و آوازهی شهرت آن از پکن تا قسطنطنیه طنین افکنده بود. (2)
اهمیت اقدام رشید الدین در ایجاد مجتمع بزرگ آموزشی وقفی خود موقعی بیشتر برای ما روشن میشود که ویژگیهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دوران او را به خوبی درک کنیم و مقام و موقع دانش و دانشمندان را دریابیم،
زیرا استیلای مغول در ایران و سایر ممالک اسلامی جز نابودی و نابسامانی بر جای نگذاشت. به عنوان نمونه به نوشتههای خود رشید الدین در این مورد اشاره می کنیم :
رشید الدین دربارهی ویرانی شهرها و دهات میگوید : «هرگز ممالک خرابتر از آنک در این سالها بوده، نبوده. خصوصا مواضعی که لشگر مغول به آنجا رسیده، چه از ابتدای ظهور آدم باز، هیچ پادشاهی را چندان مملکت که چنگیز و اروغ او مسخر کرده اند.
میسر نگشته، چندان خلق که ایشان کشته اند نکشته... شهرهای معظم بسیار خلق، و ولایت با طول و عرض را چنان قتل کردند که در آن کسی نماند» آنگاه در حدود 20 شهر مهم را که متروک و خراب شده نام میبرد. و چنین ادامه میدهد :
«در ترکستان و ایران زمین و روم از شهرها و دیههای خراب که خلق مشاهده میکنند، زیادت از آن است که حصر توان کرد، و بر جمله آنک اگر از راه نسبت قیاس کنند، ممالک از ده یکی آبادان نباشد، و باقی تمامت خراب و در این عهدها هرگز کسی در بند آبادان کردن آن نبوده». (3)
خلاصه ی زندگی نامه ی رشیدالدین
رشید الدین فضل الله رجل سیاسی و دانشمند و طبیب گرانقدر آخر قرن هفتم که ضمنا «بزرگترین مورخ ایرانی است که عالم به جمیع علوم عصر خویش بوده»، در سال 648 ه ق در همدان به دنیا آمد. رشید الدین که در برخی از تواریخ به او رشید الحق و رشید الدوله نیز گفتهاند علم طب را نزد خانوادهی خویش در همدان فراگرفت.(4)نخستین بار به عنوان طبیب به دربار آباقاخان پیوست.
در عهد ارغون «مرتبه و پایهاش ترقی پذیرفت». در سال 697 ه ق غازان خان «رتبت نیابت امور جهانبانی و منصب وزارت و صاحب دیوانی» را به رشید الدین فضل الله و خواجه سعد الدین ساوجی میسپرد.(5)
بعد از فوت غازان خان (یازده شوال 703 ه ق) و روی کار آمدن برادرش سلطان محمد خدابنده (الجایتو)، این دو وزیر همچنان در مقام وزارت باقی بودند که شیوهی کار این دو وزیر و مبارزات سیاسی آنها در تاریخ این دوره بسیار جالب و خواندی است که سرانجام سعدالدین ساوجی توسط الجایتو معزول و سپس مقتول (711 ه ق) شده. (6)
و تاجالدین علیشاه به پیشنهاد رشیدالدین، به وزارت منصوب و با رشیدالدین همکار میشود. (7) الجایتو در رمضان سال 716 ه ق درگذشت و پسرش ابوسعید بهادر که جانشین او شده بود، همچنان رشیدالدین و تاجالدین علیشاه را به وزارت خویش باقی گذاشت.
خواجه علیشاه بر اثر حسادتی که نسبت به خواجه رشیدالدین برای پست وزارت داشت عاقبت با دسیسه و نیرنگ ، ذهن سلطان ابوسعید را نسبت به رشید برگردانید و سلطان حکم نمود تا خواجه رشید و پسرش ابراهیم را به قتل رسانند.
جلاد ابتدا ابراهیم پسر خواجه را پیش او گردن زد و چون قصد خواجه رشید کرد فرمود که با علیشاه بگوی که بیگناه قصد من کردی روزگار جزای این کار در کنار تو نهد، تفاوت این قدر باشد که گور تو نو و از آن ما کهنه بود. و جلاد آن خواجه نیک نفس حلیم را از میان به دو نیم کرد.
و این حادثه در تاریخ 718 ه ق اتفاق افتاد و ابتاع و اشیاع او را غارت کرده و ربع رشیدی در تبریز عرصهی تاراج گشت و املاک او و فرزندش به دیوان متعلق شد.
عقاید و افکار رشیدالدین و علت وقف اموال و تأسیس بناهای وقف و خیر توسط او شاید بهترین منبع و مأخذی که بتوان به موجب آن پی به افکار رشید برد.
و اینکه چه انگیزهای او را وادار به وقف گستردهی اموال خود و احداث مجتمع وقفی ربع رشیدی ساخت علاوه بر آثار و مکاتباتش همانا وقف نامهی مفصل و ارزشمند این موقوفات باشد که حاوی نکات بسیار ارزندهای در این زمینه می باشد.
مرجع و منبع اصلی اطلاعات ما در مورد «ربع رشیدی»، وقف نامهای است که با خط خود رشیدالدین فضل الله، مؤسس ربع رشیدی، نوشته شده است : نسخهی اصلی این وقف نامه اکنون در کتابخانهی ملی تبریز نگهداری و محافظت می شود.
رشید در مقدمهی وقف نامهی خود به فایدهی دو جهانی وقف و احسان و عمل صالح مطالبی بیان میکند، او می نویسد :
و همچنین حدیث نبوی فرموده که «اذا مات ابن آدم انقطع عمله الا عن ثلاث : صدقة جاریة و علم ینتفع به و ولد صالح یدعو له» و اکثر محدثان تفسیر صدقهی جاریه به وقف کردهاند.
چون درجات و درکات ثواب و عقاب و تفاوت آن به اعمال صالحه و غیر صالحه است و فرموده که عمل این هر سه از مرده منقطع نمیشود پس باید که تا مادام که آثار و اعمال سه گانه بدان مرده رسد او را زیادت از آنچه در دنیا عمل کرده و با او به هم بوده، او را بدان واسطه کمال و درجه حاصل شده کمالی و درجه [ای] دیگر حاصل شود.
در مقدمهی وقف نامه مینویسد که احداث اماکن خیر، از اوایل جوانی منظور نظر او بوده و خداوند «در ازل تقدیر فرموده و خواسته که به ظهور بپیوندد» (8)
، به همین علت در تمام طول عمر و پیش از احداث ربع رشیدی، اماکن خیری در وسعتی کمتر، بنا نهاده. ولی این عمارات جزئی هیچگاه او را قانع نمیکرد و همیشه در این فکر بود که تأسیساتی به وجود آورد.
که در آن مجمعی از علما و دانشمندان را مستقر کند تا هم باعث توسعهی علوم گردد و هم خود فیضی از صحبت ایشان نصیبش شود، ولی گرفتاریهای سیاسی او، مانع اشتغال بیش از حد به این مسائل بوده است. بدین جهت دست به تأسیس مجتمع بزرگ ربع رشیدی زده تا بتواند به مقصود خویش نائل شود.
موقعیت مکانی و ساختمانی ربع رشیدی
خواجه رشیدالدین از زمان سلطنت غازان خان تا اواخر عمر خود که در زمان سلطنت سلطان ابوسعید بهادر بود یک سلسله عمارات زیبا در محل رشیدیه که به نام خود اوست ساخته که به ربع رشیدی معروف گردیده است.تمام این عمارات و ساختمانها به یکدیگر متصل بوده و حصاری به دور آن کشیده شده بود که ظاهرا دارای برج و بارویی نیز بوده است.
خرابه های این عمارات اکنون در آخر محله ی ششکلان تبریز که به محله ی باغمیشه و لیان کوه (بیلان کوه) منتهی می شود، در طرف چپ در دامنهی کوه سرخاب قرار دارد و از نقاط خوش آب و هوای تبریز به شمار می رود.
چون اثری جز چند تل خاک از این آثار با خاک یکسان شده به جای نمانده، ناچار به شرح آن ابنیه از کتابهای قدیم میپردازیم تا شاید بتوانیم چگونگی آن بناهای رفیع را تا حدی در این مختصر بیان نماییم. (9)
دولت شاه سمرقندی در تذکرة الشعرای خود دربارهی ربع رشیدی مینویسد : «خواجه رشیدالدین که در اصل همدانی بوده، در تبریز عمارت رشیدیه را او ساخته و از آن عالیتر عمارتی در عالم نشان نمیدهند که بر کتابهی آن عمارت نوشته که همانا ویران کردن این عمارت از ساختن عمارت دیگر مشکلتر باشد.» (10)
شاردن سیاح معروف فرانسوی که در سال 1084 ه ق به ایران سفر کرده در سیاحت نامهی خود مینویسد که :
«در بیرون شهر تبریز در سمت مشرق، آثار قلعهای پدیدار است که الحال ویران است. این قلعه رشیدیه نام داشته و از بناهای خواجه رشیدالدین فضل الله وزیر غازان صاحب تاریخ رشیدی در احوال مغول است که آن را در چهارصد سال قبل بنا کرده است...
شاه عباس صد سال پیش به تعمیر قلعهی رشیدیه پرداخت و آن را به حالت اولیه در آورد ولی پادشاهان صفوی پس از وی تعمیر قلعه را مصلحت ندیده به حال خود گذاشتند تا ویران شد. (11)
اما بهترین سند در معرفی موقعیت ربع رشیدی، نوشتههای شخص رشیدالدین است که به طور دقیق آن را در وقف نامه معرفی کرده است. به علاوه در کتاب مکاتبات رشیدی، در چندین نامه راجع به آن بحث و اشاره شد که مهمتر از همه، مکتوب 51 است.
که رشید خطاب به یکی از فرزندان خویش نوشته است. رشید در این نامه مینویسد که برای احداث و راهاندازی ربع رشیدی، حداکثر استفاده را از وجود دانشمندان و فضلای زمان نموده و آنها به وسیلهی پیکهای متعدد، از اقصی نقاط تبریز فراخوانده، و به احترام و اکرام آنها پرداخته است.
دربارهی وسعت و عظمت ربع رشیدی در این نامه مینویسد :«... در او (ربع رشیدی) بیست و چهار کاروانسرای رفیع که چون قصر خورنق منبع است و هزار و پانصد دکان... و سی هزار خانهی دلکش در و بنا کردیم و حمامات خوش هوا و حوانیت (12)
و طواحین (13)و کارخانههای شعربافی (14)و کاغذ سازی و رنگرزخانه و دارالضرب و غیره احداث و انشا رفته و از هر شهری و ثغری جماعتی آوردیم و در ربع مذکور ساکن گردانیدیم...». (15)
همین نوشتهی رشیدالدین، وسعت و عظمت ربع رشیدی را نشان میدهد و بعد خواهیم گفت که چه کسانی در این «سی هزار خانه» ساکن بودهاند و 24 کاروانسرا و آن کارخانجات گوناگون به چه منظور احداث شده و نیز ملیتهای گوناگون به چه منظوری جذب ربع رشیدی و شهر تبریز شده بودند.
اگر ساکنین هر خانه را سه تا چهار نفر در نظر بگیریم ملاحظه میشود که ظرفیت این مجتمع بزرگ و لواحق آن بیش از یک صد هزار نفر جمعیت میشود و در واقع یک هزار و پانصد دکان خود گویای وسعت آن میشود.
مجتمع بزرگ علمی و آموزشی و در حقیقت شهرک ربع رشیدی، به خوبی و تمام و کامل در وقف نامهی آن معرفی شده است. این مجتمع به طور کلی شامل تأسیسات مجهز آموزشی بوده که کلیهی قسمتهای دیگر گرد محور آن به وجود آمده بودند.
به علاوه در وقفنامه به دو قسمت بزرگ دیگر غیر از ربع رشیدی به نامهای «ربض رشیدی» و «شهرستان رشیدی» برمیخوریم که در حقیقت محلههای معروف و بزرگ «رشیدیه» یا به قول خودش، «رشید آباد» و یا همان ربع رشیدی بوده اند.
ساکنان این مجتمع تقریبا همگی از کارکنان ربع رشیدی بودهاند که هر کدام با شرایط و امکانات خاص و از پیش تعیین شدهای، به کار و زندگی در آن مشغول بوده و از متولی حقوق دریافت میداشته اند برای بعضی از کارکنان در داخل ربع رشیدی اتاق مخصوص کار وجود داشت.
که باید به طور مجرد در آن به کار و زندگی بپردازند (شبیه دانشگاههای امروز که برای استادان اتاق کار مخصوص وجود دارد). به علاوه برای هر یک از آنها مسکنی - بسته به نوع شغل - در محلهای خاص جهت خانوادهاش تعیین شده بود.
که بعضی از این مساکن را خود رشید از محصول موقوفات ساخته و مجانا در اختیار آنها گذاشته بود، و به بعضی فقط زمین مجانی داده بودند که برای خود خانه بسازند و بعضی هم به صورت اجاره نشینی در محلات گوناگون زندگی میکردند.
در وقف نامه، فصلی بسیار مفصل اختصاص به همین مساکن و چگونگی کاربرد و شرایط ساکنان دارد (فصل چهاردهم از قسم دوم، باب سوم وقف نامه) در قسمتی از این فصل مینویسد :
«... معین میگردانیم که هر یک از ملازمان و مجاوران و عملهی ربع رشیدی را مسکن در کجا و کدام موضع باشد... شرط آنکه هیچ کدام را عورات و عیال در ربع رشیدی نباشد و مجرد در آنجا ساکن باشند و از جمله آنان که متأهل باشند،
اهل و عیال ایشان البته در شهرستان رشیدی مقیم و ساکن باشند و جهت خود خانها (خانهها) سازند یا به اجرت گیرند و بعضی عمله که ضرورت نیست مجاور و ساکن داخل ربع رشیدی باشند، مساکن ایشان نیز معین کردهام چنانکه مفصل بیاید.»(16)
تأسیسات ربع رشیدی چنان دقیق در وقف نامه بیان شده که امروز میتوان از روی همان توضیحات نقشهی آن را پیاده کرد. محل احداث گنبد بزرگ، محل سکونت سه مقام ارشد ربع رشیدی (متولی، مشرف و ناظر که بعدا توضیح خواهیم داد)،
محل مساجد و مدارس و محل کتابخانههای دوگانه، دارالشفا، خانقاه، محل سکونت مدرسان و معیدان (استاد یاران) و طلاب (دانشجویان) و غیره را دقیقا تعیین کرده است. به طور خلاصه این مجتمع را که خود در آثارش به نامهای «رشیدیه» و «رشیدآباد» و اکثرا «ربع رشیدی» نامیده، میتوان به سه قسمت اساسی به این شرح تقسیم کرد :
ربع رشیدی
چنان که اشاره شد اساسیترین و اصلیترین قسمت بوده که دیگر تأسیسات گرد محور آن و به خاطر آن احداث شده بود. این قسمت در اوایل بنا به نوشتهی خود شامل تأسیسات مختصری بوده و بعدها قسمتهای مفصلتری ساخته و به آن اضافه کرده است، چنان که مینویسد :«در تفصیل رقبات بقاع ابواب البر.... این ربع رشیدی عبارت از دو موضع است. یکی پیشتر بنیاد رفته بود و باروی آن کشیده شده و آن را درگاهی ساخته که منارها متصل آن درگاه است.
و یکی دیگر پستر (یعنی بعدا) بارو کشیده و اضافه ی آن بارو [ی] اولین کرده و متصل آن گردانیده و دروازه ی دیگر بیرون آن ساخته و همه به هم یکی کرده و آن مجموع را «ربع رشیدی» نام نهادهایم.
و بقاع خیر و توابع آن در داخل آن ساخته و بعد از گنبد که آن به موجب معهود زیر تعیین دارد جهت مدفن واقف و بعد از ما جهت اولادی که ایشان متولی باشند در هر عصری...». (17)
بعد از این توضیح، ربع رشیدی را - جز گنبد که محل مدفن خویش قرار داده به چهار قسمت تقسیم کرده و کاربرد هریک از قسمتها را دقیقا تعیین نموده است به این شرح :
الف.روضه : در مورد این قسمت و چگونگی استفاده از آن چنین مینویسد :
«روضه که حوض آب در میان آن است و آن مشتمل است بر دو مسجد، یکی مسجد صیفی که آن صفه صلات است، نماز جمعه و عیدین (عید فطر و قربان) همان جا گزارند.... و اگر کثرت مردم شد، در صحن روضه بر تمامت صفها (صفههای) آن نیز مردم بایستند و اقتدا کنند و در تابستان درسهای علوم که شرح آن خواهد آمد ، هم در آنجا گویند.
و یکی دیگر مسجد شتوی، و آن گنبدی است که متصل صفهی صدر است و زمستان نماز آنجا گزارند و درسهای [ی] علوم و تفسیر و حدیث و غیر هما هم در آنجا گویند و همچنان مشتمل است بر دارالمصاحف و کتب الحدیث...».(18)
دفتر کار متولی، مشرف و ناظر (سه مقام ارشد یا هیأت مدیرهی ربع رشیدی) در قسمتهای مختلف ربع رشیدی - نه در کنار هم - به ترتیبی تعیین شده که این سه شخصیت بتوانند بر قسمتهای گوناگون آن کنترل و نظارت مستقیم داشته باشند، به طوری که مینویسد :
«سرای متولی که مشرف به روضه است (و از بهترین حجرههای آن)... سرای مشرف و آن متصل به دارالشفاء... و سرای ناظر که او مانند نایب متولی است، و آن بر سر درگاه روضه است از جانب ایسر.» (19)
که این امر از دیدگاه مدیریت حائز اهمیت خاصی است.لازم به تذکر است که رشید الدین در انتخاب مسکن سایر کارکنان نیز دقیقا و گاهی در حد وسواس، این مسائل را رعایت کرده مثلا در انتخاب مسکن و یا اتاق کار استادان و استایاران (مدرسان و معیدان) نسبت به طلبه،
و یا محل اقامت دربانان و یا مسؤولان کتابخانه ها و دارالشفا و غیره نسبت به محل کارشان. از همه مهمتر این مسأله حتی در انتخاب محل سکونت خانوادهی این کارکنان نیز رعایت شده مثلا محلهی صالحیه جهت افرادی خاص که به آن خواهیم پرداخت.
چقسمتهای دیگر روضه شامل حجرهها یا اتاقهایی ویژهی سکونت مدرسان و معیدان، طلاب علوم و تأسیسات رفاهی مانند حمام، حوضخانه (سرویس)، سقایه (آب آشامیدنی) و غیره، محل کتابخانه در زیر همان گنبد بزرگ و در کنار آرامگاه خودش تعیین شده و دیگر مکانهای جنبی مثل انبارهای گوناگون جهت مواد غذایی، سرابستان (20)
و خزانهی نقود، سرای شاهنشاهی (جهت پذیرایی از مهمانان مخصوص متولی)، خلوتخانه یا اتاق مخصوص مذاکره راجع به مسائل محرمانه و چندین موضع دیگر که نیاز به شرح آنها نیست.
ب. خانقاه : «با توابع و مرافق هم...»(21)
شامل مواضع سکونت شیخ و صوفیها با تمام امکانات رفاهی از قبیل مطبخ (آشپزخانه)، محل صرف غذا، محل سماع و غیره.
ج. دالضیافه (مهمانسرا) : که بعد از روضه از مهمترین قسمتهای ربع رشیدی است و برای پذیرایی کارکنان ربع رشیدی و مسافران و مهمانان، احداث شده بود.
این قسمت شامل دو ساختمان بزرگ دو طبقه بوده که ساختمان طرف راست به صورت «پانسیون» برای ساکنان ربع رشیدی مثل مدرسان و معلمان، کارمندان و خدمتگزاران و بخصوص طلاب علوم مختلف اختصاص داشته است، اینان لااقل روزی یک بار هنگام صبحانه در این قسمت دارالضیافه، تغذیه می شده اند.
از دیدگاه مدیریت، این عمل رشیدالدین نه تنها ظاهرا یک کمک مالی و مادی به کارمندان، و ساکنان ربع رشیدی بود، بلکه باعث میشد که آنان صبحها زودتر سرکار خویش حاضر شوند، زیرا شروع و پایان این وعدهی غذا (چاشتگاه) وقت و زمان معینی داشت .
که اگر این زمان به اتمام میرسید، به کسی غذا داده نمیشد. به مسافران دو وعده غذا در ساختمان سمت چپ دارالضیافه داده میشد، یکی همان چاشتگاه و دیگری شام یا به قول رشید «شب هنگام».
د. دارالشفا (بیمارستان و دانشکدهی پزشکی) : که در مورد آن در قسمتهای دیگر این مقاله مفصلا بحث خواهیم کرد.
ه. دارالمساکین : که البته در داخل ربع رشیدی نبوده بلکه متصل به آن و در شهرستان رشیدی بوده است و روزی به صد نفر از فقرا و مساکین تبریز یک وعده غذای رایگان میدادند و فقرای مسافر را نیز در آنجا پذیرایی میکردند که شرایط تغذیه و کلیهی امکانات آن را مفصلا شرح داده است. (22)
شهرستان رشیدی
مجتمع بسیار بزرگ ساختمانی و متشکل از محلههای گوناگون خیابانها و کوچهها و مکانهای رفاهی و اقتصادی مثل حمامها و کاروانسراها (24 باب) و کارخانههای کاغذسازی، پارچهبافی، دارالضرب، بازار و غیره بوده است،که در حقیقت قسمتی از تأسیسات «رشیدیه» یا «رشیدآباد» و یا همان ربع رشیدی محسوب میشد. نکتهی جالب توجه اینکه، این قسمت نیز مانند سایر قسمتهای آن، از روی نقشهی پیشبینی شده تأسیس یافته مثلا هر محلهای اختصاص به یک طبقه و یا اختصاص به یک ردهی شغلی داشته است،
مثلا یکی از معروفترین محلات شهرستان رشیدی، محله صالحیه بوده است. رشیده در این زمینه و دربارهی موقعیت مکانی و وجه تسمیه و شرایط سکونت در آن مینویسد : «و این محلهی صالحیه محلتی است .
از محلات شهرستان رشیدی که به ربع رشیدی نزدیک است... و جهت آن نام صالحیه نهاده شد که جماعت اهل صلاح که مجاوران و ملازمان ربع رشیدی باشند و خانها [ی] ایشان در آنجا باشد و فاسقان را در آنجا راه و مدخل و مقام نباشد...
جماعتی که ایشان را مسکن در محلهی صالحیه نباشد، شرط آنکه البته در شهرستان رشیدی و دیگر محلات، جهت خود خانه بسازند و آنجا مقیم باشند. (23)
با توجه به نکات یاد شده یکی دیگر از شیوههای مدیریت و رهبری رشیدالدین آشکار میشود، و آن اینکه :
اولا : جهت حفظ مقام و موقعیت شغلی و بخصوص حفظ روحیه و احساس کارکنان و کنترل آنها از این جنبه ها در خارج از محیط کار و اینکه آنان در مصاحبتها،رفت.
و آمدهای خانوادگی، امکانات و تنگناهای محلهای و برخوردهای گوناگون اجتماعی، از یک بینش همگانی و یک گونه احساسات مشابه و نیازهای یکسان برخوردار باشند، همانگونه که در محیط کار برخوردارند، دست به احداث چنین محلات و یا در حقیقت مجتمعهای ساختمانی زده است.
ثانیا : خود رشید در مکاتبات رشیدی میگوید که باید کارکنان و کارمندان از نظر رفاهی کاملا بینیاز باشند و از یک زندگی مادی معمولی برخوردار شوند تا «... از سر رفاهیت به افادت و استفادت مشغول گردند».
وگرنه اگر افراد شاغل در سازمان، گرفتار مسائل مادی و رفاهی و بخصوص مشکلات خانوادگی باشند، نخواهند توانست در محیط کار به خوبی عمل کنند که این مسأله امروز مورد توجه کلیه ی مدیران و گردانندگان سازمانهای دولتی و غیر دولتی است و به همین علت است.
که هر سازمانی برای کارکنان خویش مجتمعهای ساختمانی بخصوص به وجود میآورد که هدف نه تنها تأمین رفاه کارکنان میباشد، بلکه از نظر روانی و اجتماعی و اینکه آنان حتی در خارج سازمان از یک امکانات و تنگناهایی مشابه روانی، اقتصادی، و حتی خانوادگی هم برخوردار باشند.
جالت توجهتر اینکه رشیدالدین، توجه خود را از نظر رفاهی، بیشتر متوجه مدرسان علوم مختلف کرده است.
همانگونه که در ادامه خواهیم گفت، محل سکونت و میزان حقوق طبیبان و استادان و استادیاران، بعد از حقوق سه مقام ارشد ربع رشیدی (متولی، مشرف و ناظر) قرار دارد. زیرا اینان که به امور فکری و نظری اشتغال دارند .
باید از رفاه بیشتری برخوردار باشند که این مسأله بسیار با اهمیت است و هوشیاری و آگاهی این وزیر سیاستمدار و طبیب دانشمند را در مسائل مدیریت و رهبری می رساند.
مربض رشیدی
این قسمت در حقیقت محلهی اعیان نشین و محل احداث کاخهای مخصوص ربع رشیدی یا رشیدیه بوده است که در آن خانوادهی رشیدالدین با غلامان خاص و نیز مسؤولان امنیتی ساکن بوده اند .و نیز مهندسان و معماران مخصوصی که در ساختمان تأسیسات ربع رشیدی نظارت داشتهاند، در این مکان سکونت داشتند. بهترین اماکن این قسمت به سه مقام ارشد ربع رشیدی یعنی متولی، مشرف و ناظر اختصاص داشته است و در دیگر اماکن بقیهی خانواده و بستگان رشیدالدین سکونت داشتند.
علاوه بر این سه قسمت (ربع رشیدی، شهرستان رشیدی و ربض رشیدی) چندین دهکده و یا باغ بسیار بزرگ متصل به این قسمتها و یا در مجاورت آنها، متعلق به این مجتمع بوده است که در هر کدام از آنها، گروهی خاص از غلامان که هر گروه از یک ملیت معین بودهاند، سکونت داشته و کار میکردهاند.(24)
تأمین آب بهداشتی برای ساکنین ربع رشیدی و حمامها و اهالی تبریز رشید با احداث قنوت متعدد وقف آنها به منظور تأمین آب آشامیدنی و حمام و سایر نیازهای اهالی، آن هم به طریق بهداشتی و لولهکشی در جاهای مورد نیاز اقدامات مفصلی انجام داده و دستورات لازم را در وقفنامه داده است.
چگونگی انجام امور اداری و مالی ربع رشیدی
نحوهی مدیریت
در وقفنامه در چند جا بیان میکند که تا خودش زنده و در قید حیات است مدیریت و تولیت ربع رشیدی را به عهده دارد ولی بعد از خودش ، ادارهی آن را به یک هیأت سه نفری که در رأس آنها متولی قرار دارد، واگذار کرده است.
در باب سوم وقفنامه مینویسد : «اولا تا این ضعیف در قید حیات باشد تولیت این ابواب البر و موقوفات آن جهت نفس خود معین گردانیدهام و هیچ کس را در آن امور به هیچ وجه مدخلی و شروعی نیست اما بعد از...» (25)
در اوایل شرط میکند که سه مقام متولی و مشرف و ناظر از میان بزرگترین پسرانش و یا بزرگترین و ارشدترین نوهها و خاندانش انتخاب میشود، ولی گویا بعدها از این تصمیم منصرف شده و مینویسد که متولی در زنده بودن خودش، لایقترین و متقیترین و مؤمنترین افراد از اولادش را به این سه مقام برمی گزیند.
برای این سه مقام شرایط سختی تعیین کرده که نه تنها باید مورد تأیید متولی باشند، بلکه قاضیالقضات تبریز هم باید آنها را تأیید کند. وقتی که این اشخاص مورد تأیید قرار گرفتند همه باید از آن پیروی کنند، در این باره می نویسد :
«... و شرط آن است که این عمال (یعنی آن سه مقام) اهل کفایت باشند و تارک تمام مسکرات باشند، و باید این معنی نزد حاکم شریعت به ثبوت رسانند... (و تأکید کرده که حتما این سه نفر در ربع رشیدی حضور داشته و در کارها نظارت مستقیم داشته باشند.
ولی اگر به دلیلی یکی از آنها نتوانست حاضر شود) دیگری را به نیابت خود جهت مباشرت آن عمل قائم مقام خود بدارند». (26)
متولی که مسؤول مستقیم ربع رشیدی بوده، باید در هر کار اساسی و تصمیمات مهم و بخصوص در امور مالی با دو مقام دیگر یعنی مشرف و ناظر مشورت کند و سپس اقدام نماید. متولی را نصیحت میکند.
که رعایت حق را بنماید، نیکوکار، صبور و خوش قول باشد و در تعیین افراد دقت کند و صالحترین، و مجدترین مردمان را برای کار در ربع رشیدی، استخدام کند و دیگر میگوید که قرض نکند که «قرض کردن عظیم نامستحسن بوده و خانها (خانهها) بسیاران خراب کند خصوصا وقف را» (27)
در همه جا ناظر را نایب متولی کرده که در غیاب متولی میتواند به امور ربع رشیدی رسیدگی کرده و امور را حل و فصل کند.
شرح وظایف، کنترل، شرایط استخدام و تقسیم کار در ربع رشیدی در وقفنامه، شرح وظایف کلیهی کارکنان از بواب (دربان) و آشپز گرفته تا مدرسان، طلبه و سه مقام ارشد یعنی متولی، ناظر و مشرف، دقیقا تعیین شده است که شرح تک تک آنها از حوصله این مقاله خارج است ولی در ضمن مطالب تا حد ممکن به آنها اشاره خواهیم کرد.
از جمله متولی مسؤول مستقیم امورمالی، استخدام، عزل، آموزش، ساختمان، گزینش طلبه و مدرسان، گزینش کارمندان ربع و کارگران و غلامان موقوفات و خلاصه همهی امور مربوط به ربع رشیدی است منتهی با مشورت دو مقام دیگر یعنی ناظر و مشرف.
مهمترین وظیفهای که رشید دربارهی آن بسیار تأکید کرده و حساسیت به خرج داده، استخدام و گزینش کارکنان ربع رشیدی است. اساسیترین مسألهای که در گزینش به آن تکیه کرده، مسألهی تقوا و پایبندی به اعتقادات اسلامی و امانتداری است.
رشید کلیهی کارکنان را از همهی جهات اخلاقی، اعتقادی و امانتداری و تعهد و کار و کوشش شدیدا کنترل میکند و اگر یکی خلافی انجام داد، بعد از تنبیه، از سازمان اخراج و کس دیگری که دارای آن خصایل نیکو باشد، نصب میکند .
و مسأله کنترل در این سازمان به نحو احسن انجام میشده است، به علاوه به متولی توصیه میکند که خوشخلق، صبور و مهربان باشد و نسبت به کارکنان دلسوزی و غمخواری کند.
دربارهی شرایط گزینش و استخدام طبیب علاوه بر آن شرایط عمومی (متعهد، مؤمن، باتقوا و مجتنب از مسکرات) باید «حاذق و امین» هم باشد و یا مدرس (استاد) باید «فاضل، علم به اصولین و به فروع و نیکوسیرت و مشهور به صلاح» باشد .
و یا طلبه و دانشجویان برای تحصیل در ربع رشیدی علاوه بر شرایط عمومی باید «مهوس (علاقهمند) و مجد» باشند و اگر درس نخوانند و تنبلی کنند بلافاصله اخراج و دیگری به جای آنها برگزیده شود و یا کتابدار باید «عاقل کافی، متورع و حتما باید نویسند و صاحب معرفت کتب» (28)باشد.
به طور کلی رشیدالدین در استخدام علاوه بر شرایط اخلاقی و اعتقادی، یکی از مهمترین شرایط در هر شغلی را تخصص داشتن و صاحب نظر بودن در آن شغل میدانسته است.
املاک وقفی رشید از روی وقف نامه ی ربع رشیدی
در وقفنامهی ربع رشیدی ابتدا به فهرست و حدود جغرافیایی املاک یزد پرداخته شده که گویا بیشترین مقدار اوقاف او در این نقطه از ایران بوده است. این قسمت و دیگر قسمتهای اموال وقف شده به خط حاکم تبریز است و رشید صفحات یا اوراق آن را به خط خود شمارهگذاری کرده است.در هر صورت، فهرست املاک و رقبات موقوفه در یزد از صفحهی 45 وقفنامه شروع و تا صفحهی 103 ادامه دارد، تعداد این اموال و املاک که حدود و ثغور جغرافیایی یا جهات اربعهی آن دقیقا تعیین شده به 661 قطعه میرسد.
به علاوه اگر فهرست قطعاتی که در سه برگ مفقوده (شش صفحه) یعنی اوراق 78،77 و 79 آمده و امروز در دست نیست به آن اضافه کنیم به بیش از هفتصد قطعه زمین ششدانگ یا مشاع و قریه و قنات وقفی فقط در یزد و حومهی آن بالغ میشده است.
بعد از املاک وقفی یزد، به املاک موقوفهی تبریز و سپس به موقوفات مراغه پرداخته است.
سپس املاک وقفی آذربایجان یا «دارالملک تبریز» را بیان کرده که از صفحهی 111 تا صفحهی 115 ادامه دارد و بعد به املاک وقفی شیراز و املاک اصفهان (صفحهی 116) و املاکی در موصل اشاره می کند.
و نیز در وقفنامه از دو قریه بزرگ به نامهای رشیدآباد و فتحآباد نام میبرد. باغ رشیدآباد که بسیار بزرگ بوده به چهار قسمت نجمآباد، باغ فردوس و باغ خانقاه تقسیم میشده است که در این چهار قریه (که مجموعا رشیدآباد نامیده میشده) صد نفر غلام و صد نفر کنیز را سکنی داده بود. (29)
چگونگی حفظ، نگهداری و اجاره دادن رقبات موقوفه
خواجه رشید نسبت به نحوهی بهرهبرداری از املاک و اراضی موقوفه نظرات خود را بیان میدارد و حتی مدت اسناد اجاره و شرایط مستأجر را نیز مدنظر داشته و در وقفنامه می نویسد :«... بیشتر از سه سال به اجارت و مساقات ندهد و از معامله متغلبان اجتناب کند...» ش(30)
«... و باید که البته اوقاف را به اجارت طویله ندهد و قطعا اوقاف را به ارباب جاه به اجارت ندهد. چه از تصرف کردن ایشان در آن خللها بسیار با دید آید...» (31)
رشید همچنین در خصوص عمران رقبات موقوفه و اضافه نمودن به تعداد املاک و عقارات موقوفه نیز چنین نظر میدهد :
«و اگر نصف حاصل موقوفات که بر رقبات تعلق دارد به تمام مصارف وافی نباشد مقدار حاصل را موزع کنند بر همه ی مصارف به نسبت نصیب، و اگر زاید آمد بدان ملکی بخرند و بر رقبات و اولاد وقف کنند به موجب مذکور».(32)
همچنین میتوان به نظر رشید در مورد معافیت موقوفات از مالیات به منظور ایجاد شرایط بهتر برای عمران و آبادی آنها توجه کرد. او در نامهای که خطاب به عمال حکومت و مردم سیواس نوشته است،
میگوید که به او خبر رسیده است که عواید اوقاف «دار السیاده» سیواس به مصرف خاص خود نمیرسد و موقوفات رو به ویرانی نهاده است و این کار را به ظلم متولیان و متصدیان امور اوقاف نسبت میدهد و میگوید که باید به جای ایشان اشخاص معتبری به کار گماشت.
می نویسد که اگر نقصان عواید اوقاف به سبب خرابی دهات است عواید دیوانی باید صرف آبادانی آنها شود اما اگر نقصان عواید اوقاف به علت صدور حواله و مطالبه مالیات زائد از طرف دیوان است موقوفات را باید از پرداخت این حوالهها و مالیاتها معاف دارند.(33)
نحوهی تنظیم بودجه ی موقوفات ربع رشیدی
از کل درآمد اوقاف ربع رشیدی، بعد از کسر هزینه هایی که برای بهرهبرداری در سال آتی ضروری بود، نصف باقیماندهی محصول سهم اولاد رشید میشد و نصف دیگر را برای هزینههای جاری ربع رشیدی اختصاص می دادند.یعنی اولاد رشید علاوه بر سهمالارثی که در وصیتنامهی یاد شده (مکتوب 36) برایشان تعیین شده بود، سهمی هم از درآمد اوقاف را میبردند.
ولی آنچه جالب توجه است اینکه هزینههای ضروری یعنی تهیهی آلات و ادوات اموال موقوفه مانند ابزار کشت بذر، لایروبی قنوات، کود، سهم زارعان املاک و تعمیر اماکن و غیره بر سهم اولاد از برتری و اولویت برخوردار بوده اند.
سپس متولی را ملزم میکند که بعد از محاسبه ی مخارج مذکور، باقیماندهی محصول را نصف کند نیمی از آن را بین اولادش تقسیم کند و نیم دیگر را به مصارف ربع رشیدی برساند و حتی تأکید دارد .
که اگر در سالی به دلیل آفات سماوی و شیوع قحطی و خشکسالی میزان محصول کم شد، متولی میتواند همچنان هزینه ی ربع رشیدی را در اولویت قرار دهد. اصولا تنظیم بودجهی ربع رشیدی بسیار مفصل و یکی از اساسیترین فصول وقفنامه را تشکیل میدهد.
که ما در اینجا قسمتهای اساسی و ضروری آن را میآوریم و از جزئیات مانند هزینهی ادویه و هیزم و امثالهم جهت دارالضیافه و یا هزینهی روغن چراغ اماکن و غیره صرفنظر میکنیم و قبل از هر چیز به هزینهی کل ربع رشیدی میپردازیم :
کل هزینه ی نقدی و غیرنقدی ربع رشیدی
رشیدالدین در پایان وقفنامه، به قول خودش «جهت سهولت ضبط و سرعت فهم» (34)تمام شرایط و مطالب مربوط به ربع رشیدی را خلاصهنویسی کرده است (ص 234 -217 وقفنامه).
جمع بندی مبالغ نقدی
1. جمع کل هزینه در مرحلهی اول تأسیس ربع رشیدی 23705 دینار؛2. اضافه کرد، جهت ارامل تبریز در هر سال 200 دینار؛
3. هزینهی افزوده شدهی نوبت اول 2843 دینار؛
4. هزینهی افزوده شدهی نوبت دوم 4870 دینار؛
جمع کل هزینهی نقدی ربع رشیدی 31618 دینار.
در آن زمان هر دینار معادل سه مثقال طلا بوده است (35)
، پس جمع کل هزینههای نقدی میشود معادل 94854 مثقال سکهی طلا و اگر امروز قیمت متوسط طلا را گرمی پنج هزار و پانصد تومان محاسبه کنیم (هم اکنون تیرماه 1378، قیمت طلا در بازار تهران هر گرم بیش از پنج هزار و هفتصد تومان است) هزینهی نقدی یا پرداختهای ربع رشیدی سالی حداقل 521697000 تومان میشده است.
میبینیم که مشابه هزینهی پیشرفتهترین مجتمعهای آموزشی امروز است و اگر مقدار پرداختهای جنسی ربع رشیدی که بعدا میآید بدان اضافه شود، متوجه میشویم که هزینهی هنگفتی بوده است و اهمیت این مجتمع بیش از پیش بر ما روشن میشود. به هر حال میپردازیم به مقدار پرداختهای جنسی ربع رشیدی :
جمع هزینه ی جنسی ربع رشیدی
1. جمع کل مقدار نان مصرف شده در مرحلهی اول تأسیس 298750 من؛2. اضافهی مجدد 1800 من؛
3. افزایش نوبت اول 11909 من؛
4. افزایش نوبت دوم 73440 من؛
جمع کل پرداختهای ربع رشیدی به صورت جنسی (نان گندم) 385899 من.تقریبا معادل 1157 تن (هر من تبریز معادل سه کیلوگرم محاسبه شده) در یک سال، به دو قلم مذکور باید هزینه نگهداری و پذیرایی از هزارها نفر عالم وطلبهای که از نقاط مختلف به تبریز آمده بودند اضافه کرد که در وقفنامه ذکر نشده ولی در مکاتبات رشید گفته شده است.
تقسیم بودجه در ربع رشیدی
رشید بودجهی این مجتمع را به ترتیب اولویت به این شرح تقیسم کرده است :اول. پرداخت سهم هیأت امنا؛
دوم. پرداخت حقوق و دستمزد کارکنان ربع رشیدی؛
سوم. پرداخت هزینهی مصالح و ادوات ربع رشیدی همچون فرش، سوخت، مواد غذایی و غیره؛
چهارم. هزینه های پیشبینی نشده یا غیر ضروری.
در اینجا توضیح قسمتهای سوم و چهارم که بسیار مفصل است غیر ضروری مینماید و فقط به طور خلاصه به قسمتهای اول و دوم می پردازیم.
میزان دستمزد کارکنان ربع رشیدی
رشیدالدین هر یک از تأسیسات ربع رشیدی را که شرح میدهد، تمام مسؤولین و کارکنان متعدد آن را نیز با شرح وظایف دقیق و تعیین حقوق و دستمزد نقدی و کمک غیرنقدی معرفی میکند.ما در اینجا به طور بسیار خلاصه دستمزد کارکنان بعضی تأسیسات مهم ربع رشیدی را ذکر میکنیم تا نشان دهیم که دستمزدها در ربع رشیدی در حد بسیار خوب بوده و مقایسهی آن را به عهدهی خوانندگان میگذاریم.
دستمزد کارکنان مساجد
1. امام جمعه مسجد، صیفی و شتوی ربع رشید سالی 120 دینار نقد رایج تبریز و هر روز 6 من نان گندم؛2. دو نفر مؤذن خاص مساجد ربع رشیدی سالی 90 دینار نقد... و روزی چهار من نان گندم؛
3. دو نفر مؤذن سایر مساجدی که درشهرستان رشیدی و ربض رشید و محلات آن واقع بودهاند، سالی پنجاه دینار و روزی ده من نان برای هر نفر.
4. واعظان مساجد سالی شصت دینار و روزی 5 من نان گندم برای هریک؛
5. قیمهای مساجد سالی 36 دینار و روزی 2 من نان گندم؛
6. سقاهای مساجد سالی 50 دینار و روزی 2 من نان گندم (36)
7. دربانان هر یک سالی 30 دینار و روزی 2 من نان گندم؛
8. مشعلداران مساجد سالی 30 دینار و روزی 2 من نان گندم.
دستمزد کارکنان مدارس
1. خازن دارالکتب (رئیس کتابخانه) سالی 150 دینار، روزی 3 من نان گندم؛2. مرتب (رئیس مدرسه) سالی 60 دینار در مرحلهی اول و سپس 60 دینار دیگر در حاشیه اضافه کرده و مجموعا سالی 120 دینار نقد و روزی 4 من نان گندم؛
3. معادل دارالکتب یا مناول که در حقیقت متخصص علم کتابداری و کتابشناسی بوده سالی 120 دینار نقد و روزی 3 من نان.
دستمزد مدرسان، معیدان و کارکنان بیتالتعلیم بعدا خواهد آمد.
دستمزد اعضای درالحفاظ
تعداد این افراد 24 نفر بودهاند که در تمام مدت 24 ساعت شبانهروز جز در موقع برگزاری نماز جمعه و جماع در گنبد ربع رشیدی به تلاوت قرآن مجید مشغول بودهاند. اینان هر یک سالی 50 دینار و روزی مقداری نان حقوق می گرفته اند.دستمزد خازن و کلید دار
اینان از افراد بسیار مورد اعتماد رشید بودند و هر یک سالی 300 دینار نقد و روزی 4 من نان حقوق داشته است فراش مخصوص گنبد سالی 40 دینار و روزی 2 من نان.شهریه ی اهالی خانقاه
1. شیخ هر سال 150 دینار و هر روز 5 من نان؛ 2. صوفیها هر یک سالی 30 دینار و روزی 3 من نان گندم؛3. دو نفر خادم خانقاه هر یک سالی 40 دینار و روزی دو من نان؛ 4. فراش و 5. مشعلدار و 6. خازن خانقاه هر یک سالی 30 دینار و روزی 3 من نان.
دستمزد کارکنان دارالشفا
1. طبیب در اول سالی 300 دینار بعدها در حاشیه سالی 50 دینار دیگر به آن اضافه کرده جمعا به سالی 45دینار نقد میرسیده است.
از سهم هیأت مدیره که بگذریم دستمزد طبیب از نظر کمیت در مرحلهی دوم بعد از دستمزد مدرس سایر علوم که سالی 500 دینار بوده، قرار میگرفته است و روزی ده من نان.
2.متعلمان (دانشجویان) علم طب هر یک سالی 30 دینار و روزی 3 من نان؛
3.جراح و کحال (چشم پزشک) هر یک سالی 100 دینار و روزی 5 من نان؛
4.سایر کارکنان دارالشفا را نیز با شرح وظایف و دستمزد تعیین کرده که از شرح آن خودداری می شود.
چنانکه بیان شد، فسلفهی رشید در پرداخت حقوق مکفی و سطح بالا این بود که تمام کارکنان اعم از کارکنان آموزشی، اداری و غیره از سر رفاه و فراغ بال به کار و کوشش پردازند و خدمت کنند و هرگز به فکر مال و منال و هزینهی زندگی زن و و فرزند نباشند.
شیوه ی پرداخت دستمزدها
پرداخت دستمزدها با نظم و ترتیب خاصی انجام میگرفته است که قبل از شرح مطلب این نکته را باید متذکر شویم که هر چند دستمزد و اجرت کارکنان به طور سالانه تعیین شده بود،ولی پرداخت آن، درست به شیوهی امروز، به طور ماهانه بود. در هر صورت در پایان هر ماه، حقوق و یا دستمزد هر یک از کارکنان را در کاغذی (یا پاکتی) پیچیده و با تشریفات خاصی به آنها میداده اند.
بیمهی افراد و اموال، بازنشستگی
مسألهی بیمه امروز یکی از چشمگیرترین اقدامات سازمانهای مختلف دولتی و غیردولتی اعم از سازمانها و شرکتهای بازرگانی، صنعتی، کشاورزی و غیره است.شاید باور نکنیم که این امر، در هفت صد سال پیش مورد توجه خاص بنیانگذار ربع رشیدی بوده و به اجرا درآمده است.
رشیدالدین فضلالله این امر را بخصوص برای کارکنان مزارع که از پایینترین ردههای سازمان ربع رشیدی محسوب میشدهاند و یا در حقیقت همان غلامان و بردگانی که در مزارع فتحآباد و رشیدآباد کار میکردهاند، به اجرا در آورده و مصرا به متولیان آینده میگوید که دقیقا اجرا کنند.
به این ترتیب که از سهم زارعان سالی یک ششم کل درآمد آنها را در صندوق خاص نگهداری کنند تا اگر خود و خانوادهشان دچار حوادث پیشبینی نشده شدند و یاز بازماندگانشان بیسرپرست ماندند، از آن صندوق به آنها کمک شود که میتوان آن را همان حق بیمه و یا بازنشستگی دانست که امروز معمول است.
مثلا در مورد بیست نفر غلام ترک چنین مینویسد :«... هرچه کسب کنند پنج سدس پنج ششم از آن ایشان باشد و یک سدس یک ششم جهت وقف بستانند اما آن را محفوظ دارند تا اگر وقتی یکی از ایشان متوفی شود.
و از وی اطفال و ایتام و ارامل بازماند و یا به حادثه و واقعه قرضی احتیاجی مبتلا شود، از آن حصه محفوظ به نظر متولی بیاسراف.... در مصالح ایشان صرف کنند و اصلا از اکساب ایشان به هیچ وجه دیگر چیزی صرف نکنند تا به هیچوجه به دیگری محتاج نگردند و مکفی المؤونه باشند.» (37)
بازخرید کارکنان نالایق :
رشید در مورد کارکنانی که شایستگی لازم را نداشته باشند دستور باز خرید آنها را میدهد، رشیدالدین پیشبینیهای لازم را از نظر مالی جهت کل سازمان ربع رشیدی کرده بود به طوری که به متولی دستور میدهد که همیشه برای یک سال آینده (علاوه بر مصارف سال جاری) از کلیه مواد و نقود در انبارها و خزانه ذخیره داشته باشد.
که اگر به دلایلی مثل خشکسالی و جنگ و یا دیر رسیدن محصول از نقاط دوردست به ربع رشیدی، دچار کمبود شد از این ذخایر استفاده کند که اگر چنینی نکند باید قرض نماید که قرض کردن را بسیار نامستحسن دانسته است، در این زمینه مینویسد که «قرض کردن عظمیم نامستحسن بود و خانها (خانهها) بسیار خراب کند خصوصا وقف را». (38)
در مورد سالهای خشکسالی و یا کمبود علت آن هر چه باشد، باید به دقت از مصارف غیرضروری جلوگیری کرد و آنچه از نظر مدیریت مهم است اینکه رشید تأکید میکند که متولی کلیهی کارکنان ربع رشیدی و همهی اولاد واقف را که به طریقی سهمی دارند،
از این کمبود مطلع سازد تا به متولی تهمت ناروایی نزنند و آنها نیز به سهم خود در مصرف افراط نکنند و با سازمان همکاری نمایند و در حقیقت همان شیوهی «جیرهبندی» در چنین موارد را توصیه و تأکید کرده است.
رشیدالدین فضلالله، بنیاد این سازمان را چنان ریخته بود که اگر موقعیت فسادانگیز تاریخی اجازه میداد و اگر حسادتها، چشم و همچشمیها، کینهتوزیهای جاهلانه و انتقامهای بیرحمانه نبود این تأسیسات تا به امروز هم میتوانست باقی باشد.
ولی چنان که بیان کردم تهمتهای ناروا، دسیسهه ای عجیب سیاسی و سرانجام تحریک یک خان بیخرد مغول (ابوسعید) که جز به عیاشیهای خویش نمیاندیشید بنیانگذار این مجتمع علمی را با بیرحمانهترین وجه نابود کرد.
کاش تنها به کشتن او و پسرش و خاندانش اکتفا میشد ولی آثار خیر و این سازمان علمی باقی میماند و یا فقط اموال شخصی او را مصادره و غارت میکردند نه اموال ربع رشیدی را که یک سازمان عامالمنفعه و عمومی بود،.
ولی متأسفانه فردای روز قتل رشید، تمام آثار خیر و اموال ربع رشید را به غارت بردند و یا سوزانیدند و مردم عوام به تحریک علیشاه گیلانی و دستیارانش به جرم واهی همه چیز را نابود کردند .
و حتی بعد از بازسازی مجدد ربع رشیدی به وسیله ی غیاثالدین محمد (پسرش رشیدالدین) بعد از قتل این شخص نیز مجددا همان آفت دامنگیر این تأسیسات شد و دیگر سربلند نکرد و به بایگانی تاریخ سپرده شد.(39)
فعالیتهای علمی و آموزشی ربع رشیدی
تمام تأسیسات عظیم ربع رشیدی با آن اوقاف و بودجهی کلان، به حول محور آموزش علوم گوناگون میچرخید.عبارت دیگر هدف غایی رشیدالدین فضلالله از احداث مجتمع، دانشدوستی، و علاقهی شدید او به علم و علما بود، اهمیت این اقدام رشیدالدین از دو دیدگاه قابل توجه است :
اول - موقعیت این مجتمع در آن برههی خاص تاریخی، بعد از حملهی مغولان که چون آفتی تمام شؤون فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، اعتقادی، و سیاسی ما را درهم نوردیده بود.
در چنین موقعیتی رشیدالدین، اقدام به تأسیس مجتمع ارزشمندی میکند تا بتواند فرهنگ غنی اسلامی که قبل از دورهی مغول به اوج رسیده و دانشمندانی چون ابنسینا، رازی، فارابی، ابوریحان بیرونی، و غزالی و... را در دامن خود پرورانده بود، دوباره زنده کند و چراع معنویت را که رو به خاموشی گراییده بود، همچنان روشن و جاویدان نگه دارد.
دوم - شیوهی آموزش و سیستم اداری ربع رشیدی است که تا آن زمان نظیر نداشته و حتی پیشرفتهتر از روش نظامیهها که چند قرن پیش از آن به وسیلهی خواجه نظامالملک احداث شده بودند، بوده است.
اما مهمتر از همهی اینها بینش علمی و طرز فکر و عمل اوست که گویی او را لااقل هفتصد سال از زمان خودش جلوتر قرار داده است. آنچه که این مرد، بویژه در زمان وزارت طولانیاش انجام داد، و دید جامع و برداشت دوراندیشانه ای که از مسائل علمی و فرهنگی داشت، همه حاکی از قدرت فکری و اصالت عمل یک مرد بزرگ تاریخ بود.
ربع رشیدی این شهر دانش و پژوهش که بزرگترین بنیاد خیری بوده که تاریخ ایران چه از زمان قبل از اسلام و چه بعد از اسلام بنای خیری با با این شکوه و عظمت نشان نمیدهد، شاید نه تنها در آن زمان در نوع خود بینظیر بود بلکه پس از آن شبیه آن را در جای دیگر نمیتوان سراغ گرفت؛
اگر اشتباه نکنم تازه پس از جنگ دوم جهانی بود که شورویها نیز فکری مشابه را با ایجاد شهر اکادمگورود دنبال کردند تا بتوانند گروهی از دانشمندان و محققان برجستهی خود را در یک واحد بزرگ شهری جمعآوری کرده محیط فکری و وسائل کار لازم در یک جا برای آنها فراهم کنند.
اما آنچه که بیش از خود شهر جالب توجه است تشکیلات و ادارهی امور این واحد بزرگ علمی است که به راستی از هر جهت حیرتآور است. چون گویی بر اساس آخرین روشهای امروزی و مفاهیم و اصول دانشگاهی زمان ما استوار بوده است.
بیپروا باید اعتراف کنم که یک مطالعهی سطحی کار و زندگی طلاب در ربع رشیدی جدا حس مباهات و غروری در من ایجاد کرد که چگونه اجداد ما قرنها قبل از آنکه مفاهیم و کلمات خارجی از قبیل Time Full یا Paper یا Academic Exchange یا Department و یا Library Scinces و Sandwich Courses و کنفرانس و سمینار و غیره در قاموس دانشگاهی ما وارد شود اصول مشابه ی را عینا به خاطر پیشرفت امور علمی و آموزشی رعایت می کردند.
و ضمن اختصاص اعتبارات و وسایل کلان برای پیشبرد دانش و پژوهش در عین حال نهایت توجه را هم به آنچه که ما امروز «اقتصاد دانشگاهی» مینامیم مبذول میداشتند. شاید بیجا نباشد که برای اثبات این ادعا نمونههایی را در این زمینه ذکر کنم.
در دارالشفای ربع رشیدی طبق وقفنامه، اطبایی که به خدمت درالشفا مأمور میشدند میبایستی که هر کدام نوبه و کشیک داشته باشند تا اینکه شبانهروز همیشه یک نفر طبیب یا شاگرد و داروساز در سرکار حاضر بوده و هر طبیبی باید دو نفر متعلم را درس طب و داروسازی آموزد.
به علاوه رشیدالدین به فرزند خود سعدالدین مینویسد : «پنجاه طبیب حاذق که از اقصای بلاد هند و مصر و چین و شام و دیگر ولایت آمده بودند گفتیم هر روز در دارالشفای ما تردد نمایند.
و پیش هر طبیب ده کس از طالب علمان مستعد نصب کردیم تا به این فن شریف مشغول گردند و کحالان (چشم پزشکان) و جراحان و مجبران (شکستهبندها)که در دارالشفای ماست به قرب باغ رشیدآباد که آن را معالجهی معالجان خوانند بنیاد فرمودیم و دیگر اهل صنایع و حرف که از ممالک آورده بودیم هر یک را در کوچهای ساکن گردانیدیم...»
مسکن اطبا و متعلمین در سراها و حجرههای مخصوص مقرر بوده است. دورهی تحصیل از محصلین طب پنجسال بوده و پس از پنجسال اگر استاد را معلوم شود که آنها در علاج بیماران ماهر گشتهاند به موجبی که عادت است اجازت ایشان بنویسد.
تا ایشان در علاج شروع کنند... و باید طبیب مذکور تمامت کسانی که در ربع رشیدی مجاور یا مسافر یا عمله آنها باشند و رنجور شوند علاج کند (مفهومی تمام وقت). روزهای دوشنبه و پنجشنبه مقرر بوده که به همسایگان ربع رشیدی و اولاد واقف و غلامان که واقف آنان را آزاد ساخته و باغبانان و برزیگران موقوفات ربع رشیدی داوری مفت دهند. اگر مسافری رنجور میگردیده باید هر کجا که متولی مصلحت میداند او را بخواباند و طبیب به علاج او پردازد تا شفا یابد و پس از شفا یافتن سفر کند(Social Security).
همانطور که در حال حاضر سعی میشود از وجود دانشمندان برجسته و آنهایی که تحصیلات خود را در بهترین مؤسسات عملی خارج به پایان بردهاند، استفاده شود و آنها را استخدام کنند و نام این کار ساده را امروز جلب مغزهای متفکر یا Brain Gain مینامند،
خواجه رشیدالدین دائما طبق برنامهی دقیق و منظمی مراقب بوده است که از یکسو مغزهای برجسته را در ربع رشیدی جمعآوری کند و از سوی دیگر از وجود آنها نهایت استفاده را برای تربیت کارهای ملی به عمل آورد. تنها در کوچه ی علما چهارصد روحانی و مفتی و متشرع با مستمریها و مزایای کافی منزل داشتند.
در کوی طلاب که مجاور کوچهی فوق بود هزار تن طالب علم شایق علوم که از کشورهای مختلف مسلمان گرد آمده بودند هزینهی تحصیلی طبق شایستگی و استعداد خود دریافت میکردند. (Scholarship).
از نامههای بیشمار او به نقاط گوناگون جهان چنین برمیآید که دارالشفای ربع رشیدی دارای مجموعهی کاملی از آخرین داروها و روغنها و گیاهان پزشکی مورد نیاز بوده و در حقیقت موزهی غنی و مجهزی در اختیار داشته است.
پتروشفسکی در کتاب خود این جمله را نقل میکند :
«از همهی ممالک انواع درختان میوهدار و ریاحین و حبوبات که در تبریز نبود و هرگز در آنجا کس ندیده نهال و شاخ آن پیوند کردند و بذور آن بیاوردند و به تربیت آن مشغول شدند... و تمامت ولایات بعید از ممالک هند و ختای و غیره ایلچیان فرستاده تا تخم چیزهایی که مخصوص به آن ولایات است بیاورند،.
در این نامهها مقدار هر روغن (که از یک تا سیصد من به تفاوت ذکر شده است) و محل تهیه و مدارک آنها به طور دقیق معین میشده است.
در نامهای به عنوان «خواجه علاءالدین هندو» و بر اساس گزارش پزشک مسؤول و متصدی بیمارستان محمدالنیلی که در نامه از او به عنوان «جالینوس دوران» اسم برده شده از انواع و اقسام روغنهای معطر و داروهایی از قبیل افسنتین.
یا خاراگوش و کندر رومی و بابونه و روغن کرچک و روغن عقرب نام برده شده و با توجه به اینکه این روغنها را باید از ممالک مختلف بیاورند فرمان داده است که به منظور جلوگیری از بروز تأخیری برای هر یک از شش مکان مورد بحث پیکی جداگانه تشکیل شود.
از لحاظ کمک به دانشمندان و پیشرفت علم علاوه بر اینکه آخرین اطلاعات و کتب و وسائل مورد نیاز را در اختیار دانشمندان در داخل قرار میداده در نامهای به عنوان پسرش امیرعلی حاکم بغداد، به او دستور میدهد.
که به دانشمندان سراسر امپراتوری ایران از جیحون گرفته تا جمنا و از جانب مغرب تا حدود آسیای صغیر و مرز مصر مستمری و تحف بدهد و تحف مزبور در هر مورد مرکب بوده است از مبلغی پول و یک قبای پوستی یا مخمل و یک مرکب.
در یک نامهی دیگر دستوراتی به یکی از مأموران خود در آسیای صغیر داده که به دانشمندان مغرب یا سرزمینهای عربی اسلامی پاداش و جوایز بدهند و از دانشمندانی که در آن نام برده شش تن ساکن قرطبه و دیگر قسمتهای اندلس و چهارتن ساکن تونس و طرابلس و قیروان بوده است.
و با توجه به مسافتهایی که وجود داشته است میتوان دید که رشیدالدین تا چه اندازه در کار خود بینش و برداشتی جهانی داشته و به راستی میخواسته است که ایران را مرکز دنیایی پیشرفتهترین علوم وقت قرار دهد.
با توجه به مطالب یاد شده از مآخذ غیرقابل انکار و آثار شخصی رشیدالدین فضلالله بخصوص مکاتیب رشیدی و وقفنامهی ربع رشیدی، میتوان گفت که مجتمع علمی و فرهنگی ربع رشیدی با نمونههای پیشرفتهی امروز قابل مقایسه است .
و باید به آن کسانی که در همهی کارها، بخصوص در آموزش و پرورش، غرب و یا شرق را الگو قرار میدهند، گف که به جای تقلید از آنها، بیایید از چنین نمونههای شگرف در تاریخ و فرهنگ اسلامی خویش استفاده نماییم و اینها را الگو قرار دهیم،
البته نمیگویم که آنچه در جهان امروز وجود دارد، دور بریزیم و به قرن هفتم و هشتم هجری برگردیم. خیر، ابدا. بلکه میگویم در این برهه از زمان که صحبت از احیای مجدد تمدن عظیم اسلامی و بازگشت به خویشتن مطرح است، .
ضمن توجه به شیوههای پیشرفتهی آموزش و پرورش در جهان امروز، سعی کنیم ارزشها و باورها و کاربردهای آموزشی و مدیریت اسلامی را در رأس امور قرار دهیم تا فرهنگ غنی اسلامی را دوباره زنده کنیم و به دنیای شرق و غرب بفهمانیم که اسلام و شیوهی تفکر اسلامی در دنیای امروز نیز قادر به ایجاد تمدن و فرهنگی غنی و استوار است. انشاءالله.
تأسیسات آموزشی
آموزش در ربع رشیدی را به چند مقطع میتوان تقسیمبندی کرد :1. بیت التعلیم؛ 2. آموزش حرفهای؛ 3. مدارس عالی؛ 4. دارالشفا؛ 5. خانقاه.
بیت التعلیم
در آن به کودکان خردسال، مخصوصا کودکان کارکنان ربع رشیدی و عدهای کودکان یتیم و بیسرپرست تبریز آموزش خواندن و نوشتن داده میشده که در واقع همان مدارس ابتدایی امروز بود.محل بیتالتعلیم در وقفنامه دقیقا تعیین شده که واحد کوچکی نسبت به دیگر مدارس در همان روضه بوده و رشید مینویسد :
«... و این خانهای است در روضه که بزرگترین خانها (ی)روضه است». هر معلم همیشه ده کودک را تعلیم میداد و این خود از نظر آموزشی قابل اهمیت است و همهی دانشآموزان یا متعلمان در ربع رشیدی شبانهروزی بوده اند.
این کودکان یک سرپرست شبانهروزی نیز داشتهاند که تنها همین سرپرست یا اتابک، همراه زن و فرزند خود در کنار بیت التعلیم در داخل ربع رشیدی خانه داشته است. حقوق و شهریهی کارکنان بیتالتعلیم و دانشآموزان را دقیقا به این شرح تعیین کرده است :
معلم سالی 120 دینار (ماهی 10 دینار) نقد رایج تبریز و هر روز چهارمن نان گندم (سالی 1440 من)؛اتابک یا سرپرست کودکان سالی 60 دینار و روزی 2 من نان گندم.
کودکان بیسرپرست نیز که اشاره شد شبانهروزی بوده و تا زمانی که بعد از یادگرفتن خواندن و نوشتن (بخصوص تعلیم قرآن) و آموزش حرفهای بتوانند خود را را ببرند، در ربع زندگی میکردهاند. برای اینان نیز حقوقی در نظر گرفته بود معادل سالی 12 دینار و روزی 1 من نان گندم.
آموزش حرفه ای
مخصوص فرزندان کارکنان ربع رشیدی بویژه فرزندان آن 220 نفر غلام ربع رشیدی بوده است.رشید به متولی توصیه میکند که امکاناتی فراهم کند تا این کودکان بر حسب نوع و میزان استعدادشان در ربع رشیدی و در دیگر تأسیسات متعلق بدان مثل مزارع، کارخانهها و غیره، شغلی یا حرفهای را بیاموزند. در وقفنامه مشاغلی را که پیشنهاد کرده تا این کودکان به آن بپردازند،
عبارتند از : «فرزندان ایشان را هر یکی به صنعتی و حرفتی که موافق و ملایم حال او باشد از خطاطی، قوالی، نقاشی، زرگری، باغبانی، کهریزکنی، دهقنت (کشاورزی)، معماری و سایر حرف «بر وجهی که متولی مصلحت ببیند تا آن صنعت بیاموزند و بدان کسبی کنند و تا ممکن باشد صنعت پدر خود آموزند.» (40)
آموزش حرفهای، مثل دیگر مراکز آموزشی، در ربع رشیدی محل و ساختمان معین نداشته و به صورت عملی در نزد استادکاران و استادان هر فن در ربع، آموخته میشده است و آنچه مهم است توجه رشید به این مسائل و تأکید بر آن است که آن را جزء وظایف متولی و یکی از اصول وقفنامه قرار داه و در مکاتیب (مکتوب 51) نیز به آن اشاره کرده است.
مدارس عالی
رشیدالدین در ربع رشیدی یک مدرسه در دو رشته از علوم بنا کرد و محل آن را در همان دو مسجد روضه که روبهروی هم واقع بودهاند یعنی مساجد صیفی و شتوی (تابستانی و زمستانی) تعیین کرد. در این دو مسجد اول دو مدرس و یک معید (استادیار) برای تدریس در دو رشته از علوم تعیین کرده بود، یکی از این دو مدرس فقط دو دانشجو داشت و دیگری ده دانشجو.در سال 715 ه ق تعداد مدرسان و طلبه را افزایش داده به این ترتیب که تعداد مدرس علم حدیث و تفسیر از یک نفر به دو نفر و تعداد دانشجویان آنها از دو نفر به پنج نفر (جمعا ده نفر) افزایش یافته و تعداد مدرسان علوم دیگر از یک مدرس و یک معید، به سه مدرس و سه معید، و تعداد طلبه یا دانشجویان هر یک همان ده نفر (جمعا سی نفر) بوده است.
در صورتی که قبل از این تاریخ، تعداد طلبهی سایر علوم فقط ده نفر بودهاند. به علاوه در حاشیهی صفحهی 165 (پشت برگ 165 وقفنامه) دو نفر مدرس مخصوص را تعیین کرده که تألیف خود رشیدالدین را تدریس کنند و میزان حقوق هر یک و محل تدریس و سکونت و تعداد طلبه را تعیین کرده است.
موضوع مهم در این مدرسهی عالی که دارای سه رشته بوده :
1- رشتهی علم و تفسیر و حدیث؛ 2. رشتهی علوم عقلی و حسابی و غیره؛ 3. تدریس تألیفات خود رشید)، توجه رشید به رشته ی علوم عقلی و حسابی و... یا به قول خودش «سایر علوم» است که نه تنها تعداد مدرسان و طلبهی آن بیشتر بوده بلکه هر مدرسی یک معید (استادیار) هم داشته است.
و حقوق و دستمزد این مدرسان از سایرین حتی از مدرسان تألیفات خودش هم بیشتر بوده است. چنان که عینا در تصویر صفحهی مقابل یا برگ 107 مشاهده میشود، حقوق مدرس علم تفسیر و حدیث سالی 105 دینار (غیر از حقوق جنسی روزی 5 من نان گندم) بوده و بعدا هیچ به آن اضافه نشده ولی حقوق مدرس سایر علوم 360 دینار و حقوق معیدش 160 دینار و بعد در کنار هر یک رشید با خط خودش اضافه کرده به حقوق مدرس 140 دینار و به حقوق معیدها 40 دینار که جمعا مدرس سایر علوم سالی 500 دینار (بالاترین حقوق پرداختی در ربع رشیدی) و معید او سالی 200 دینار حقوق میگرفتهاند (غیر از حقوق نقدی برای هر مدرس روزی 5 من و معید روزی 6 من نان گندم تعیین شده است).
رشید برای این مدرسه یک نفر رئیس یا به قول خودش «مرتب» نیز تعیین کرده است.
مرتب که مستقیما زیر نظر متولی و به وسیلهی او تعیین میشد، وظیفهی سرپرستی، برنامهریزی و کنترل این مدرسه را به عهده داشت. حقوق مرتب را اول سال 60 دینار تعیین کرده ولی بعدها شصت دینار دیگر به آن اضافه کرده و به سالی 120 دینار (برابر حقوق یک معلم بیت التعلیم یا مدرسهی ابتدائی در ربع رشیدی) رسانده است.
در متن گوشهی پایین سمت چپ صفحهی مذکور مشاهده میشود که برای طلبه، مدت زمان محدود و معینی تعیین کرده بود و تأیید میکند که فقط مدت پنج سال در مدرسه بمانند و به تحصیل اشتغال ورزند و اگر تنبلی کنند و درس نخوانند از مدرسه بیرونشان کرده دیگری را برگزینند.
برای روشنتر مطلب عینا نوشتههای آن را میآوریم :
«و شرط رفت که هر یکی از این ده نفر طالب علم، پنج سال درین بقعه ملازمت تحصیل نمایند و چون این پنج سال بگذرد، متولی ایشان را تبدیل کند به دیگران که امثال ایشان باشند و اگر در میان این پنج سال بعضی از ایشان اعراض کند از تحصیل و کسالت (تنبلی) پیش گیرد هم تبدیل کند».
ویژگیهای مدرسهی ربع رشیدی و تفاوتهای بنیانی آن را با مدارس مشابه به این ترتیب میتوان بیان کرد :
1. تعیین شرایط استخدام مدرسان و معیدان چه از نظر اعتمقادی و اخلاقی و چه از نظر پایگاه علمی و تخصصی؛ از نطر علمی و تخصصی استادان و استادیاران (معیدان) باید به درجهی اجتهاد متقن و یا همان استادی در رشتهی مورد نظر رسیده باشند.
2. تعیین تعدادی معین از طلبه در هر کلاس درس، که تا آن زمان در مدارس مشابه سابقه نداشته است.
در مدارس دیگر (چه قبل و چه بعد از ربع رشیدی) تعداد طلبه به حدی زیاد بوده که حلقههای درسی بزرگ تشکیل میشد و چون صدای مدرس به همه نمیرسید، دو نفر معید در دو طرف استاد یا دو طرف مسجد ایستاده و سخنان او را تکرار میکردهاند تا به گوش همه برسد.
مسلما ارزشیابی این گروه کثیر بسیار مشکل و غیر قابل کنترل بوده و هر چند گروه بیشتری سود میجستهاند ولی بازده کار زیاد نبوده است. به علاوه کنترلی هم از نظر حضور و غیاب در محل تعلیم انجام نمیگرفته است .
در صورتی که در ربع رشیدی، اولا، تعدد دانشجویان یا طلبه در هر کلاس محدود بود، ثانیا، همهی آنان حتما باید در جلسات درس شرکت میکردند و بدون اجازهی متولی و یا مرتب حق خروج از مدرسه و یا ربع رشیدی را نداشتند.
و اگر تنبلی میکردند و در جلسات حضور نمییافتند شدیدا مجازات و گاهی اخراج میشدند و افراد بیلیاقت و بیاستعداد نمیتوانستند با این شرایط سخت در مدرسه دوام بیاورند، فارغالتحصیلانی که جواز «اجازات روایت» (یا به اصطلاح امروز پایان نامه) میگرفتند واقعا در آن رشته به درجهی تبحر میرسیدند .
3.تعیین زمان معین و محدود برای تحصیل طلاب؛ این موضوع یکی از مهمترین ویژگیهای ربع رشیدی است و از اساسیترین تفاوتهای آن با مدارس مشابه بوده است .
زیرا در مدارس دیگر هیچگاه زمان معین جهت تحصیل در نظر گرفته نمیشد (و اکنون نیز چنین است) و مدت طلبگی ممکن بود به پانزده سال یا بیست و گاهی مادامالعمر ادامه داشته باشند. در صورتی که شاید برای اولین بار در تاریخ آموزش و پرورش جهان اسلام، رشیدالدین مدت تحصیل را برای دانشجویان به پنج سال محدود کرد و اگر دانشجو نمیتوانست.
در این مدت به درجهی علمی مورد نظر برسد، او را بدون دادن مدرک فراغت از تحصیل، از مدرسه اخراج میکردند. درست است که تعداد طلبه در مدارس ربع رشیدی محدود بود، ولی همانهایی که فارغالتحصیل میشدند از نخبگان بودند.
و محیط آموزشی به پناهگاهی جهت استفاده از یک شهریهی بخور و نمیر، به بهانهی تحصیل، مبدل نمیشد و هر فرد کودن و بیاستعدادی حق ورود به این مؤسسه را نداشت و این خود یکی از مشابهتهای خوب ربع رشیدی با دانشگاههای امروز است.
4.سنجش استعداد دانشجو و سپس تعیین رشتهی تحصیلی؛ این موضوع امروز یکی از مهمترین مسائل در آموزش و پرورش دنیاست که رشید در هفتصد سال پیش آن را به کار میبرد.
رشیدالدین نه تنها در وقفنامهی ربع رشیدی تأکید میکند که حتما محصلان یا طلبه باید در رشتهی تحصیلی «مستعد» باشند،
بلکه در مکاتبات رشیدی هم به آن اشاره دارد و صریحا بیان میکند که اول استعداد افراد را میسنجید و سپس تعیین مینمود که پیش کدام استاد و در کدام رشته به تحصیل بپردازند، چنانکه در قسمتی از یک نامه (مکتوب 51) مینویسد :
«... ما تعیین کردیم که هر طالب علم پیش کدام مدرس تحصیل علم کند و دیدیم که ذهن هر طالب علمی از طالب علمان معدود، مستعد کدام علم است از فروع و اصول نقلی و عقلی، به خواندن آن علم امر فرمودیم...»
امروز در آموزش و پرورش دنیای پیشرفته، این گونه گزینش و سنجش، از طریق تستها و آزمایشهای گوناگون هوشی، معلوماتی و غیره انجام میگیرد، ولی متأسفانه رشیدالدین شیوهی پذیرش را بیان نکرده است،.
آنچه مسلم است این موضوع بر اساس تجربه و برخورد متوالی مسؤولان با دانشجویان و یا شاید محاوره و مصاحبه در بدو ورود انجام میگرفته است و این مورد نیز در مدارس آن عصر و حتی بعد از آن، سابقه نداشته است.
5. تفکیک رشتههای علوم از یکدیگر؛ به طوری که بیان شد در ربع رشیدی چند رشتهی علمی تدریس میشد از جمله علم تفسیر و حدیث، فقه، علوم ادبی، علوم حسابی (ریاضیات) و بخصوص علم پزشکی که بعدا به آن خواهیم پرداخت.
و همه تحت نظارت و ریاست عالیهی متولی (در حکم رئیس دانشگاه) و مسؤولیت و کنترل و برنامهریزی مرتب (رئیس دانشکده) عمل میکردها ند.
6. نگهداری دانشجویان در ربع رشیدی به صورت شبانهروزی (پانسیون) و تأمین کلیهی مایحتاج رفاهی آنها اعم از غذا، پوشاک، مسکن، بهداشت، حمام، امور درمانی (طبیب دارالشفا همه را مجانی مداوا میکرد) .
و حتی دادن مبالغی پول به عنوان کمک هزینه بوده است و نیز تأمین وسایل رفاهی مدرسان و معیدان و دیگر کارکنان ربع رشیدی به علاوه تهیه و تعیین محل سکونت جهت خانوادهی آنان در محلات شهرستان رشیدی، غیر از دفتر کاری که در خود ربع رشیدی مختص هر یک از استادان بود که درست مثل دانشگاههای امروزی است.
در نتیجه طلبه و مدرسان به دور از هرگونه اشتغالات ناراحتکنندهی مالی، به تعلیم و تعلم میپرداختند و بخصوص بیشتر اوقات بیکاری خود را به مطالعه در کتابخانهی شصتهزار جلدی ربع رشیدی که شامل انواع کتب در رشتههای گوناگون و به زبانهای متعدد بود، می گذراندند.
دارالشفا (دانشکدهی پزشکی)
دارالشفا یا بیمارستان که یک واحد مجزا و مجهز در ربع رشیدی بوده است در حکم یک دانشکدهی پزشکی بود زیرا در آنجا هر پزشکی علاوه بر مداوای بیماران پنج تا ده دانشجو را تعلیم علم طب میداد.پزشکان دارالشفای ربع رشیدی - چنانکه از وقفنامه و مکاتیب رشیدی برمیآید - به دو دستهی تمام وقت و نیمه وقت تقسیم میشدند. پزشکان تمام وقت که در رشتههای مختلف علم پزشکی بودند.
شامل یک پزشک و یک پزشکیار امراض عمومی، یک نفر چشم پزشک (کحال) یک یا چند نفر جراح و چند نفر پزشک شکسته بند (مجبر) بود که اینان در استخدام رسمی ربع رشیدی بودند و حق کار در خارج و خروج بدون اجازهی متولی از ربع را نداشتند.
دانشجویان هم باید فقط مدت پنج سال در ربع رشیدی به تحصیل علم طب اشتغال داشته باشند و بعد از این مدت باید دانشنامه دریافت کنند و اگر هر یک نتواند، این پنج سال هدر رفته و نباید به طبابت بپردازد.
دانشجویان میبایست در مواقع مداوای بیماران (بعدازظهرها و روزهای دوشنبه و پنجشنبه) دستیار طبیب باشند و به او کمک کنند یعنی صبحها به صورت تئوری و بعدازظهرها به صورت عملی همراه طبیب آموزش میدیدها ند.
به علاوه یک نفر معید یا پزشکیار هم همیشه همراه طبیب بوده که او را چه در امر تدریس و چه در مداوای بیماران و تهیهی داروها کمک میکرده است.
طبیب در موقع ویزیت بیماران باید در مقابل درب داروخانه یا به قول خود رشید «شبکه» بنشیند و بعد از معاینهی بیماران داروهای مورد نظر را روی کاغذ (نسخه) نوشته و به مسؤول داروخانه (خازن) بدهد و خازن همراه شرابدار (دکتر داروساز) داروی مذکور را به بیمار بدهند.(41)
جالبتر اینکه در ربع رشیدی هیچگونه وجهی چه از مجاوران و مسافران و چه از بیماران دیگر دریافت نمی شد.
و معالجه کاملا مجانی بود. حال آنکه داروها را با مخارج سنگینی از اقصی نقاط (چنانکه خواهیم گفت) تهیه، و در داروخانه و انبار بزرگ و مخصوص نگهداری میکردند.
اگر بیماری از ساکنان ربع رشیدی نمیتوانست به پای خود برای مداوا بیاید، طبیب باید به عیادت او میرفت و حتی مسؤول تهیهی دارو یعنی شرابدار برایش دارو میبرد و مطبخی (آشپز مخصوص بیمارستان) غذای تجویز شده از طرف طبیب را میپخت و برای بیمار میبرد.
در بیمارستان، محل استراحت بیماران بستری شده به دو قسمت تقسیم میشد، قمستی برای بیماران معمولی و قسمتی مخصوص بیمارانی که امراض واگیر داشتند و نیز بیمارستان چندین پرستار یا به قول رشید «خادم المرضی» داشته است.
داروخانه ی ربع رشیدی و انواع داروها از کشورهای مختلف در مورد داروخانهی دارالشفای ربع رشیدی مطالب بسیاری در مکاتیب رشیدی و وقفنامهی ربع رشیدی وجود دارد، در وقفنامه به صدها خمرهی بزرگی اشاره می کند که در هر یک مصرف چند سال داروهای گوناگون ذخیره شده بود.
و نام هر دارو روی خمره نوشته شده و در انبار مخصوصی که در کنار دارالشفا بوده، نگهداری میشده است. در مکاتیب رشیدی به چند نامه بر میخوریم که از پسران و یا ایادی خود از نقاط مختلف، تقاضای ارسال داروهای مخصوصی را کرده است.
مثلا در نامهای که در حقیقت یک حکم مأموریت است، شخصی به نام خواجه علاالدین هندو را مأمور کرده که او مأمورانی را به نقاط مختلف داخل و خارج از کشور بفرستد تا داروهای خاصی را تهیه کند.
پزشکان نیمه وقت
چنانکه اشاره شد، غیر از پزشکانی که تمام وقت در ربع رشیدی بودند و بدون اجازهی متولی نباید از حضور خودداری کنند، پزشکان دیگری هم به ربع رشیدی آمد و رفت میکردند.و در آنجا به تدریس علم طب و شاید طبابت بیماران میپرداختند که ما ایشان را «پزشکان نیمهوقت» نامیدهایم. اکثر این اطبا از نقاط دور دست و یا از کشورهای بیگانه به تبریز آمده بودند و هر کدام از آنها ده نفر دانشجوی علم طب را تعلیم میدادند
(در صورتی که پزشکان تماموقت هر کدام فقط پنج دانشجو داشتند) و محل سکونت آنان و خانوادهشان نیز در محلهای مخصوص به نام «کوچهی معالجان» بود و حال آنکه پزشکن تماموقت ربع رشیدی در محلهی «صالحیه» که مجاور ربع و یکی از بهترین محلات شهرستان رشیدی محسوب میشد، ساکن بودند . به علاوه اینان در داخل ربع رشیدی نیز اتاق مخصوص کار داشتند. ولی پزشکان نیمهوقت، در داخل ربع، اتاق کار نداشتند.
با این وصف اگر حساب کنیم که هر طبیب نیمهوقت ده دانشجو داشته، پس جمعا 500 نفر دانشجوی علم پزشکی ، غیر از آنانی که در خود ربع، تعلیم میدیدند، به وسیلهی این پزشکان به تحصیل اشتغال داشتند.
علت علاقهی رشید به این رشته از علوم آن بود که خود او از اطبای معروف و مشهور در این فن بوده. گذشته از آن ، خانان مغول نیز علاقهی شدیدی به علم طب داشتند و آن را تشویق و تحریص میکردند.
بیت الکتب یا کتابخانهی ربع رشیدی
ارزشمندترین تأسیسات ربع رشیدی، کتابخانهی آن بوده است که از بزرگترین کتابخانههای آن عصر به شمار میرفت. محل احداث این کتابخانه در دو طرف گنبد بزرگی بوده است که بر روی آرامگاه خویش بنا کرده بود .و نیز اتاق کار مخصوص متولی، که در حقیقت مدیرعامل و یا ریاست عالیهی ربع رشیدی را داشت، در مجاورت کتابخانه و گنبد بوده است. کتابخانه شامل دو قسمت بود، یکی در سمت راست گنبد و دیگری در سمت چپ آن. به علاوه محلی در زیر گنبد جهت نگهداری صدها جلد قرآن با خطی خوش و گران قیمت تعیین شده بود.
رشیدالدین متذکر میشود که به کمیت و کیفیت تمام کتابهای موجود در کتابخانه آگاه است و کتابها در فهرستی دقیق نامبرداری شده که باید همیشه نزد متولی «محفوظ و مضبوط» باشد.
جهت هر قسمت کتابخانه یک نفر خازن (کتابدار) و یک نفر مناول (متخصص علم کتابداری) تعیین کرده بود.
برای اینان نیز شرایط اخلاقی و اعتقادی و بخصوص تخصصی تعیین نموده و میگوید که «شرط چنان است که این کتابخانهها را یک خازن و یک مناول باشد، هر یک عاقل و کافی متورع و نویسنده و صاحب معرفت کتب» (42)
و برای آنان نیز چون دیگر کارکنان شرح وظایف نوشته و حقوق و دیگر امکانات رفاهی در نظر گرفته است.
کلید کتابخانه نزد خازن بود و فهرست کتابها که دائما به تعداد آنها اضافه میشد، باید به وسیلهی متولی و ناظر و مشرف امضا و مهر میشد و در هر قسمتی از کتابخانه فهرست کتابهای آن نگهداری و در معرض دید مراجعان قرار می گرفت.
شیوهی استفاده از کتابخانه را مفصلا شرح داده که با روشهای امروزی چندان تفاوتی ندارد، دانشجویان و مدرسان هر کتابی که میخواستهاند، میتوانستهاند از کتابانه بگیرند و آن را یا در «قرائتخانهی» آنجام مطالعه کنند و یا از کتابخانه بیرون برند و لی حق نداشتند بدون گروگان کتابی را از ربع رشیدی خارج نمایند.
در وقفنامهی ربع رشیدی ظاهرا اشارهای به تعداد کتابهای کتابخانه نشده - شاید در اوراق مفقودهی آن بوده باشد ولی در مکاتبات رشیدی در نامهای که به صدرالدین ترکه از معتمدان خویش نوشته، که گفتیم در حکم وصیتنامهی اوست، به این کتابخانه و تعداد کتب و نیز کیفیت و کمیت مصاحف پرداخته و شرح داده است چنانکه نوشته است :
«و دیگر دو بیتالکتب در جوار گنبد خود از یمین و یسار ساختهام از جمله هزار مصحف در آنجا نهادهام وقف کردهام بر ربع رشیدی و مفصل آن بدین موجب است آنچه به خط طلا نوشته شده است 400 عدد آنچه به خط یاقوت است 10 عدد آنچه به خط ابنمقله است،
عدد آن (2 جلد) آنچه به خط احمد سهروردی است 20 عدد آنچه به خطوط اکابر است 20 عدد، آنچه که به خطوط روشن خوب نوشته شده است 548 عدد. دیگر شصتهزار مجلد کتاب در انواع علوم و تواریخ و اشعار و حکایات مثال و غیره، که از ممالک توران و مصر و مغرب و روم و چین و هند جمع کردهام همه را وقف گردانیدهام بر ربع رشیدی».(43)
اهمیت این کتابخانه علاوه بر داشتن قرآنهای ارزشمند و گران قیمت که به خط طلا و یاقوت هم بود و به وسیلهی شخصیتهای علمی چون احمد سهروردی نوشته شده بود، دارا بودن کتابهایی از انواع علوم و تواریخ و اشعار و حکایات و غیره بوده است .
و مخصوصا اینکه به زبانهای گوناگون فارسی، عربی، چینی، و زبانهای غربی (رومی) نیز کتابهای زیادی در آن جمعآوری شده بود. به همین علت علما و دانشمندانی که از نقاط مختلف دنیای آن روز به تبریز آمده بودند یا رشیدالدین آنها را جلب کرده و آورده بود،
از این گنجینهی عظیم و ارزشمند علمی بهرهها میبردهاند و این کتابها را رشید نه تنها از طریق خریداری و یا نسخهبرداری فراهم کرده بود بلکه با تشویق و تحریص و نیز ترتیب مسابقهی کتابنویسی در رشتههای گوناگون علمی، علما و دانشمندان زمان را بر آن میداشت که آثار خویش را به این کتابخانه بفرستند.
مشاهده میکنیم که این کتابخانه، چون دیگر تأسیسات آموزشی ربع رشیدی، قابل مقایسه با بزرگترین کتابخانههای امروز از جهت کیفیت و کمیت بوده است. ولی افسوس که این واحد نیز چون دیگر تأسیسات ربع رشیدی، به وسیلهی عوان به تحریک و تبلیغ و تشویق مخالفان رشید به آتش کشیده شده و یا به غارت رفته است.
نتیجه و کاربرد عملی این تحقیق
با اینکه در ضمن مطالعه و بررسی مسائل اداری و آموزشی «ربع رشیدی» کاربرد عملی هر مطلب مورد مطالعه را بیان کرده و آن را با شیوههای اداری و آموزشی امروز مقایسه کردها یم،.ولی لازم مینماید که در خاتمهی این بحث به طور فشرده به نتیجه گیری پرداخته و به این سؤال پاسخ دهیم که آیا میتوان در برنامهریزی آموزشگاههای امروز در سطوح مختلف روشهای اداری و آموزش ربع رشیدی را نیز ملحوظ کرد و از آن الهام گرفت ؟
برای نشان دادن این مطلب به بعضی شباهتهای ربع رشیدی با آموزشگاههای امروز و برخی تفاوتهای آن با مدارس قدیم به صورت اجمالی میپردازیم :
1. در مدارس قدیم برای گزینش دانشجو هیچگونه شرط خاصی وجود نداشت و هر کسی در هر شرایط سنی و بخصوص میزان استعداد، میتوانست در این مدارس شرکت کند. در صورتی که در ربع رشیدی نه تنها شرط سنی مطرح بود، بلکه از نظر استعداد و رشتهی تحصیلی نیز طلاب علوم کاملا مورد توجه قرار می گرفتند.
2. در مدارس قدیم هیچگونه محدودیت زمانی برای تحصیل وجود نداشت و طلاب گاهی تا آخر عمر به مدرسه رفت و آمد میکردند، در صورتی که در ربع رشیدی هر طالب علم یا دانشجویی میتوانست فقط تا مدت پنج سال به تحصیل در رشتهای خاص بپردازد.
3. در ربع رشیدی آموزش تئوری با آموزش عملی همراه بود و بخصوص این مسأله در مورد دانشجویان علوم پزشکی به خوبی اجرا می شد، به طوری که دانشجویان قبل از ظهر در کلاس درس استاد حضور می یافتند و بعدازظهرها همراه طبیب به طبابت می پرداختند.
در شتههای فنی با همراه بودن شاگردان با استادکاران در کارخانههای پارچهبافی، کاغذسازی و باغبانی و کشاورزی و غیره همین روش اجرا م یشد.
4. در ربع رشیدی از نظر کمی نیز تعداد طلبه محدود بود و هر استاد بین پنج تا ده دانشجو داشت و در صورتی که در سایر مدارس قدیم چنین محدودیتی وجود نداشت.
5. در ربع رشیدی مانند برخی از آموزشگاههای امروز زمان کار و استراحت دقیقا برنامهریزی شده بود و ساعات ورود و خروج و مدت اقامت طلبه و مدرسان و سایر کارکنان در طول روز و هفته و روزهای تعطیل دقیقا حساب شده بود.
و هیچ یک از کارکنان و طلاب بدون اجازهی متولی و مرتب (رئیس و معاون آموزشگاه) حق غیبت و یا خروج از ربع را نداشتند و از ورود افراد متفرقه و غیرمجاز به ربع رشیدی جلوگیری می شد.
6. گذشته از مسائل آموزشی و اداری، مسائل مالی و تأمین بودجه و برنامهریزی و تعیین هزینهها نیز به طور دقیق و شگفتانگیز تنظیم شده بود، منابع درآمد و موارد مصرف آن و پرداختها کاملا روی اصول صحیح و برخی از آنها شبیه امروز بود.
مثلا شیوهی پرداخت دستمزدها، شیوهی پانسیون برای تمام طلاب و تهیهی لیهی امکانات غذایی، بهداشتی، مسکن و غیره برای آنان بویژه تهیهی اماکن به صورت مجتمعهای ساختمانی برای خانوادهی هر یک از گروههای شغلی و نامگذاری هریک از این مجتمعها و محلات به نام همان گروه (مثلا محلهی صالحیه و کوچهی معالجان و غیره) در مجاور تأسیسات ربع رشیدی.
7. تقسیم کار و شرح وظایف کارکنان از پایینترین ردهی شغلی تا بالاترین آن یکی از برجستهترین و چشمگیرترین مسائل مدیریت بوده است که در ربع رشیدی کاملا اجرا میشد.
از نظر کنترل کار به وسیلهی مسؤولان بالای سازمان (متولی و ناظر و مشرف) بارها در وقفنامه ی ربع رشیدی تأکید شده و آنان را ملزم ساخته است که کارکنان را، هم از نظر اخلاقی و هم از نظر خدماتی شدیدا کنترل کنند و در جای خود کارکنان خاطی را مجازات و در موارد خدمات ارزنده آنها را تشویق کنند و ارتقاء مقام دهند.
8. همان شرایط و دقتی که در مورد گزینش طلبه اجرا میشده در مورد مدرسان و معیدان و سایر کارکنان نیز دقیقتر و گستردهتر مورد توجه بوده است و تمام آنان از نظر اعتقادی و استعداد و لیاقت و درایت کاملا کنترل میشده اند.
و هر کس را کاری میدادهاند که استعداد و لیاقتش را داشته و به اثبات رسانده باشد، دستمزدها هم بر اساس نوع کار و ارزش معنوی و مقام تحصیلی و یا مقام سازمانی افراد تعیین میشده که واقعا از نظر دقت و آگاهی در آن برههی تاریخی فوقالعاده است.
9. بینالمللی بودن مجتمع وقفی ربع رشیدی هم اکنون چه باید کرد؟
همانطور که عنایت فرمودید حدود هفتصد سال قبل ما در فرهنگ اسلامی خود بنیاد وقفی علمی و آموزشی داشتهایم که از نظر درآمد و برنامهریزی آموزشی نه در زمان خود بلکه قرنها پس ازآن نیز در جهان کمنظیر بوده است.
ولی متأسفانه طی قرون بعدی جوامع اسلامی و حکومتهای آنها به دلایل مختلف که ذکر آنها در این مقاله نمیگنجد کمتر به گسترش بنیادهای وقفی علمی و آموزشی بخصوص در رشتههای علوم تجربی و طبیعی پرداختند.
و در مواردی صرفا به ایجاد مدارس علومدینی اکتفا نمودند و بتدریج نقش وقف در گسترش علوم و فنون و ادارهی امور مراکز تحقیقاتی و علمی به فراموشی سپرده شد و برعکس در کشورهای غربی بخصوص در قرن حاضر بنیادهای وقفی علمی و آموزشی و پژوهشی گسترش یافت و زمینههای پیشرفت و توسعهی آن کشورهای را فراهم ساخت.
شاید بتوان گفت در حال حاضر بجز چند کشور، در اکثر کشورهای اسلامی اولا :
تحقیقات علمی و بنیادی آنطور که شایسته و لازم است صورت نمیگیرد. ثانیا : وقف و بنیادهای وقفی در انجام اینگونه امور هنوز جایگاه اصلی خود را پیدا نکردهاند و بایستی در جهت تأسیس بنیادهای وقفی و خیریه که مصارف آن برای اینگونه امور باشد، هم از طریق سازمانهای اوقاف کشورهای اسلامی و هم از سوی صاحبنظران و نویسندگان و رسانههای جمعی تلاش گستردهای صورت گیرد.
به نحوی که وقف دوباره نقش گذشتهی خود را در توسعهی علم و دانش و در نتیجه پیشرفت و رفاه جامعهی اسلامی پیدا کند. زیرا تحقیق و پژوهشهای علمی مبانی توسعهی جامعه میباشد.
درست است که برنامههای توسعهی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تمامی جنبههای مختلف جامعه را دربر میگیرند و تنها بخشی از آن تکنولوژی است و بخش کوچکتری از آن به تحقیقات و علوم پایه مربوط میشود،
اما نباید از نظر دور بداریم که توسعه و پیشرفت کشورهای پیشرفته اصولا با رشد علمی آن کشورها همگام بوده است یعنی در اصل رشد علمی است که به توسعه در زمینههای اقتصادی و اجتماعی منجر میشود.
البته داشتن برنامهی صحیح اقتصادی بسیار مهم است، ولی برای داشتن یک برنامهی اقتصادی صحیح، ناگزیر به انجام تحقیقات علمی هستیم یعنی تحقیقات علمی است که ارزش افزوده ایجاد میکند. (44)
کمبود نهادهای حامی تحقیقات، بنیادهای علمی اعم از دولتی یا خصوصی، و موقوفههای علمی همگی ناشی از کمبود سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه است. همین باعث میشود نتوان از استعدادهای جوان به نحو درخور حمایت کرد
یا امکان حفظ آنها را در نظام آموزش عالی کشور ایجاد کرد. نتیجه، دفع این استعدادها و جذب آنها توسط کشورهایی است که متوجه اهمیت علوم و تکنولوژی هستند. توجه کنید در امریکا تنها 2400 موقوفهی علمی وجود دارد که هریک به نحوی از علوم و تکنولوژی و استعدادها حمایت میکنند.
عوامل متعددی را میتوان برای سنجش کمی و کیفی سطح علوم در یک کشور برشمرد. تعداد دانشجو، تعداد محقق، تعداد مدرس، تعداد کتابخانهها، و کتب موجود در آنها، تعداد نشریات ادواری موجود، تعداد مقالات علمی دریافتی (پیشچاپها) در یک مؤسسه تحقیقاتی یا آموزش عالی، تعداد گردهمایی های علمی در سال، بودجهی تحقیقات و توسعه ی کشور، تعداد مقالات تحقیقاتی چاپ شده در نشریات معتبر، کیفیت تحقیقات انجام شده و اعتبار کمی و کیفی آنها،.
تعداد نهادهای تحقیقاتی و آموزش عالی، تعداد کارگزاران علمی، تعداد موقوفههای علمی، تعداد جایزههای علمی که در کشور اعطا میشود، تعداد نشریات علمی که در کشور چاپ میشود، تعداد تألیفات علمی داخلی، تعداد ناشران علمی و تعداد صنایع درگیر ساخت ابزار علمی، برخی از این عوامل هستند(45)
اینکه دولتها بایستی در تخصیص بودجهی مناسب برای امور تحقیقاتی (بخصوص علوم پایه) سرمایهگذاری لازم را بنمایند تا در دراز مدت بتوان به توسعهای مطلوب دست یافت در جای خود محفوظ، اما مطلبی که میخواهم اشاره کنم نقشی است.
که موقوفات و بنیادهای وقفی علمی میتوانند به به عنوان نهادهای حامی مراکز تحقیقاتی کشور داشته باشند. نقش تاریخ موقوفات در ادارهی امور مدارس و دانشگاهها و بیمارستانها و رصدخانهها و کتابخانه ها در تاریخ تمدن اسلامی مشخص استو
و تقریبا میتوان گفت بیشترین مصارف موقوفات در دوران شکوفایی تمدن اسلامی در اکثر بلاد اسلامی در مراکز علمی و آموزشی بوده است و دانشمندان مسلمان تحت حمایتهای مالی موقوفات با فراغت کامل به مطالعه و تحقیق و پژوهش میپرداختهاند.
حال چه شده است که در قرون اخیر و دوران معاصر کمتر به ایجاد چنین موقوفاتی دست زدهایم و بیشتر به احداث مسجد یا بعضا درمانگاه و مدرسه زدهایم وبیشتر به احداث مسجد یا بعضا درمانگاه و مدرسهی معمولی بسنده کردهایم.
حتی دربرخی محلهها در شهرها چندین مسجد ساختهاند و گاهی روبهروی هم، در حالی که اگر به جای یکی از آن مساجد در همان منطقه مثلا یک هنرستان فنیوحرفهای یا انستیتوی صنعتی ساخته و وقف می شد.
خیلی از جوانان بیکار آن شهرستان میتوانستند با کسب یک تخصص جذب بازار کار شوند،یا اگر رقباتی از قبیل باغ، زمین، مغازه در قرون اخیر وقف شده، مطابق وقفنامهها مصارفی سنتی و بیشتر تکراری و بندرت برای توسعهی علم و دانش تعیین شده است.
در حالی که ما حدود هفتصد سال قبل و قرون قبل از آن مراکز علمی پژوهشی در سطح بسیار عالی داشتهایم که کلا ادارهی امور آنها از محل درآمد موقوفات انجام میشده است.
غربیها از این گونه بنیادهای وقفی در اسلام الگو گرفتهاند و هماکنون شاهد بنیادهای خیریه و موقوفهی زیادی هستیم که از مراکز علمی و پژوهشی حمایت میکنند.
لزوم تأسیس بنیادهای وقفی هماهنگ با مقتضیات زمان
در کشورهای اروپایی فکر ایجاد سازمانی که دارایی آن به هدفهای خیر اختصاص یابد از دیرباز وجود داشته است و هماکنون بنیادهای خیریه در غالب کشورها بویژه امریکا سهم بزرگی در امور اجتماعی و سیاسی و اقتصادی به عهده دارد و در جهان پرآوازه است : مانند بنیاد (Fondation) نوبل در سوئد و فورد و راکفلر در آمریکا.موقوفات و بنیادهای وقفی کشورهای غربی با موقوفات اسلامی افتراق بنیادی دارند اما در مواردی که مقصود آنها حل مشکلات عمومی، پشتیبانی، تشویق، ترغیب و ترویج دانش و فن است دارای وجوه اشتراک اساسی میباشند.
از این رو بجاست که با شناخت ماهیت و مقاصد موقوفات یکدیگر از تجارب ذیقیمت هر یک، تا آنجا که چهارچوبهای فرهنگی اجازه میدهد، در جهانی که هدف مشترک آن رسیدن به توسعه ی پایدار است بهرهمند گردیم. غربیها مدتهاست .
که از جهات گوناگون به شناخت و بازشناخت صور گوناگون و محتوای پرارزش فرهنگ مادی و معنوی اسلام و مشرق زمین و بلکه جهان پرداختهاند. ما نیز باید در تلاش بیشتری برای شناخت و تسخیر جهات مطلوب فرهنگ و تمدن با اندیشهی غنیتر کردن معارف فرهنگی و فنی خود بیهیچگونه خودباختگی باشیم.
زیرا در درون صدف فرهنگی خویش در دریای جهان پنهان شدن و روی از مقتضیات مفید زمان و جنبههای مفید و مثبت آن برتافتن، نوعی هراس از زمانه خواهد بود.
گسترش سنت وقف و تأسیس بنیادهای وقفی در تمامی زمینههای مورد نیاز کشورهای اسلامی از ملزومات رستگاری علمی، پژوهشی، فنی، و نظایر آن است. دستیابی به چنین نیکبختی و هدایتی مستلزم عنایت الهی و تلاش برای کسب چنین عنایتی است.
انتظار از امت شایسته و بزرگی چون امت اسلام بخصوص در اوضاع و احوال کنونی، پیوستن به جنبش وقفگرایی خصوصی و بنیادهای وقفی عمومی یا دستهجمعی حصول به مقاصد عامالمنفعه است.
کاری که در روزگاران گذشته به کمک نهاد وقف که یک نمونه آن را ملاحظه فرمودید، جهان را شگفتزده کرده و مشکلات را بدون اینکه اعتنایی به حکومتهای وقت داشته باشد زدوده و فرهنگ اسلامی ما را استوار، غنی و پیشتاز کرده است.
بازگشت به مردم و زدودن زنگارهای احمالی از اعتقادات آنان، حل مشکلات آنها با مشارکت خود آنها، تشکیل هیأتهای امنای بنیادهای وقفی متشکل از شخصیتهای محبوب فرهنگی و رجال سیاسی مورد وثوق و اعتماد،.
تجار متدین وصاحبان صنایع، و نمایندگان قشرهای مردم در سطوح گوناگون جامعه، اعم از جامعه عشایری، روستایی و شهری، میتواند توفیقات فراوانی را در همهی جهات در اختیار ما بگذارد.
انجام دادن این کارها از رموز موفقیت کشورهای پیشرفتهی جهان است. موقوفات خصوصی و بنیادهای وقفی کشورهای اروپایی و بخصوص امریکای شمالی از ابزارهای رشد، توسعه و تحول فرهنگی جوامع این کشورهاست.
میزان و تنوع امکانات مالی که از طریق بنیادهای وقفی شخصی، خانوادگی و... در اختیار مؤسسات فرهنگی، آموزشی و مراکز پژوهشی کتابخانهها، موزهها و نظایر آنها قرار داده میشود حیرتآور است. بنیادهای وقفی جدید ابزاری هستند که به کمک آنها گرایشهای نوین از نظرهای گوناگون در اساسنامههای آنها منظور میشود و به فعلیت و اجرا درمیآید.
واقف یا واقفین، دست متولیان هیأتهای امنای موقوفات را در تشخیص و عمل به مقتضیات زمان باز میگذارند تا هرگاه موضوعی و یا مسألهی جدیدی پیش آمده، و مرجع توجهی بدان نبود، سعی و اهتمام کافی در حل آن مبذول دارند. مثلا بنیادهای وقفی و یا تک موقوفههایی وجود دارد.
که پس از حل مسائل آموزشی به حل مسائل اکولوژیکی و به طور کلی زیست محیطی پرداخته داند. از این رو افزایش تعداد بنیادها، تأسیس دانشگاهها، ایجاد مدارس فنی - مهندسی، راه اندازی آزمایشگاههای تحقیقاتی و برپایی محافل و کانونهای علمی برای بحث و چاره جویی در زمینه ی مسائل اجتماعی، اقتصادی و آموزشی در چارچوبهای محلی، منطقهای، منطقهای ملی و بینالمللی با کمک کارشناسان زبده و امکانات مالی چشمگیر است.
اکنون رغبت و انگیزهی شرکتها و تراستهای بزرگ ملی و چند ملیتی با میلیاردها دلار سرمایه و هزاران کارگر برای تأسیس بنیادهای وقفی به حدی روز افزون شده است که اعجاببرانگیز است و نتایج مفید همهی اینها در نهایت به جامعهی آنها و به خود آنها برمیگردد. (46)
پروفسور استاد عبدالسلام فیزیکدان فقید پاکستانی و برندهی جایزهی نوبل در مقالهای تحت عنوان «آیندهی علم در اسلام» پیشنهادات ارزندهای در خصوص پیشرفت علمی در کشورهای اسلامی ارائه داده اند .
که یکی از آنها استفاده از درآمد موقوفات برای توسعهی علم و دانش، و گسترش وقفهایی میباشد که مانند بنیادهای وقفی درکشورهای غربی هزینهی درآمد آنها برای امور علمی و پژوهشی باشد.
به قسمتهایی از این مقاله مفید اشاره میشود :«بهترین روش برای بیان اهمیت علوم در اسلام توجه به این نکته است که 750 آیه از آیات قرآن مجید (تقریبا یک هشتم آن) مؤمنان را به مطالعهی طبیعت،
غور و تعمق، استفادهی بهینه از عقل و استفاه از نهادهای علمی به عنوان جزء لاینفک جامعه ترغیب میکند. درصورتی که تنها 250 آیه مربوط به قوانین و مقررات اسلامی است. پیامبر (ص) کسب دان را برای هر زن و مرد مسلمانی واجب دانسته است.
دومین علت تفوق علمی نیز از این آیات و احکام نشأت میگیرد. برخلاف نظر سنتگرایان در دوران اولیهی اسلام، نهادهای علمی و دانشمندان از حمایت کامل جامعهی اسلامی بهرهمند بودند.
این امر تا قرن پانزدهم میلادی ادامه داشت. البته این حمایت اکثرا از طریق موقوفات فراوانی بوده که برای ادارهی مدارس و مراکز علمی و پژوهشی قرار میدادهاند و هزینههای این مدارس و مراکز و حقوق اساتید و کمک هزینهی دانشجویان از محل درآمد وقفهایی بوده که برای آنها منظور شده بودند.
.... ما باید بنیاهایی برای علم ایجاد کنیم که هم مورد حمایت دولتها باشد و هم از کمکهای اهدایی خصوصی بهرهمند شود تا تأمین بودجه تحقیقات از منابع گوناگون امکانپذیر باشد.
چرا نباید یک هشتم درآمد اوقاف به علوم (یعنی امری که در قرآن مجید نیز بر آن تأکید شده است) اختصاص یابد ؟ درسال 1973 دولت پاکستان به پیشنهاد من در کنفرانس اسلامی (لاهور) درخواست کرد تا حداقل یک بنیاد اسلامی علوم مشابه بنیاد فورد که سرمایهای
معادل یک میلیارد دلار در قلمرو اسلام تأسیس شود.
8 سال بعد در سال 1981 این بنیاد تأسیس شد - اما تا آنجا که اطلاع دارم با وعدهی 50 میلیون دلار به جای یک میلیارد دلار درخواستی - در واقع بنیاد فوق بیشتر حکم یک مؤسسه خیریه را دارد و ما نباید خودمان را با تأسیس چنین بنیادی فریب دهیم، متأسفانه ما برخلاف رقبای خود مسألهی علم در اسلام را جدی نمی گیریم.
... ایجاد واحدهای پژوهشی در دانشگاهها و مؤسسات وابسته به آنها ضروری است، در دانشگاههای ما باید تأکید شود که استادان نیمی از وقت خود را صرف تحقیق و نیم دیگر را صرف آموزش و تدریس کنند.
این، قاعدهی مرسوم در کشورهای پیشرفته است. پیشنهاد میکنم که در هر کشور اسلامی، حداقل یک دانشگاه به این مهم (پژوهش علمی) اختصاص یابد و برای کسب منزلت جهانی در زمینهی پژوهش مورد حمایت قرار گیرد، این کار را میتوان انجام داد.» (47)
نقش مردم و افراد نیکوکار جامعهی اسلامی در این گونه امور نیز نباید فراموش شود و مسأله احیای فرهنگ وقف برای مصارف علمی و پژوهشی همانطور که در قرون اولیهی شکوفایی تمدن اسلامی آثار ارزشمندی از خود باقی گذاشته دوباره بایستی جدی گرفته شود و این به مفهوم بازگشت به گذشته نیست بلکه گامی است به سوی آینده.
مؤسسات وقفی و خیریه با توجه به نیازهای روز جامعهی اسلامی میباید توسط مردم خیر و نیکوکار ایجاد گردد .
در اینجا ما باید برای نمونه اشاره کنیم که در جدولی که مربوط به سهم سرمایهگذاریهای مختلف در امور تحقیقاتی میباشد، آمده است که سهم صنایع و مؤسسات وقفی و غیرانتفاعی و خیریه در سرمایهگذاری بر تحقیقات و توسعه در ایالات متحده امریکا در سال 1993 خیلی بیشتر از کمکهای حکومت فدرال در این خصوص بوده است،
در این مؤسسات غیرانتفاعی (وقفی و خیریه) بالغ بر 2 / 9 میلیارد دلار برای تحقیقات و توسعه سرمایهگذاری نمودهاند که 1 / 5 میلیارد دلار آن برای تحقیقات پایه بوده است. (48)
ملاحظه میشود که نقش وقف و خیریهها بسیار گسترده میباشد.
حال ببینیم ما در کشورهای مسلمان خود چقدر از اینگونه وقفها برای چنین مصارفی داریم ؟ آیا وقت آن نرسیده است که بخود بیاییم و با احیای سنت حسنهی وقف زمینههای پیشرفت علمی و توسعهی کشورهایمان را فراهم سازیم ؟
به هرحال مردم نباید نقش خود را در اینگونه امور فراموش کنند و همه چیز را از دولت بخواهند چون امکانات دولت محدود است و به تنهایی نمیتواند پاسخگوی همه نیازهای جامعه باشد، تعاون و همدلی و همکاری مردم بسیار مؤثر است و وقف یکی از بهترین و پایدارترین مصادیق تعاون است.
جای آن است که برای درخشانتر کردن جایگاه بلند وقف، تأکید بیشتر بر آن، رغبتافزایی و گرایش آفرینی به سوی وقف، در هر شکل و صورت آن، بخصوص بنیادهای موضوعی انعطافپذیر، در اقتصاد ما شکوفا شود .
فراگیر ساختن چنین امر خیری در میان مردم ما از سرمایهداران، صاحبان صنایع و حرف، بازرگانان، علما ، فرهنگیان و کلیهی قشرهای جامعه ضروری است، به شرط آنکه تشویقهای دینی، دولتی و مردمی و تسهیلات مالیاتی انجام گیرد.
بر رسانههای گروهی است که تعریف، مقاصد متنوع، فواید و نحوهی اجرای وقف را در زمرهی واجبات ملی - دینی دانسته و مبانی گسترش آن را توسط افراد خیر فراهم آورند.
دولتهای اسلامی و سازمانهای اوقاف و امور خیریه بایستی در جهت ایجاد بنیادهای وقفی چه از محل امکانات خود با کسب مجوزهای شرعی و قانونی و چه با تشویق نیکوکاران جامعه تلاش لازم را به عمل آورند.
دردها و نیازهای اجتماعی جامعهی روبهرشد ما، بخصوص در زمینهی آموزش و پرورش و آموزش عالی بهداشت و درمان، پژوهش و فنون و از نظر نیازهای فضایی، علمی و تجهیزاتی و حمایت مالی از مراکز تحقیقاتی علوم پایه که در سطح خیلی بالای علمی فعالیت دارند،
کاملا ملموس است. مسألهی ایجاد صنعت، فرصتهای شغلی و جنگلکاری و مرتعداری و رشد کشاورزی، در شرایطی که با مشکلات جدی در آنها مواجه هستیم امری حیاتی است و با همکاری بنیادهای وقفی و کمکهای دولتی و مردمی آنها امکانپذیر است.(49)
همچنین بایستی از سوی سازمانهای اوقاف کشورهای اسلامی در خصوص تبادل تجربیات علمی و عملی دز زمینههای وقف و امور خیریه اقدامات عملی به عمل آید و حتی از تجربیات ممالک غیراسلامی نیز استفاده شود.
متأسفانه بایستی اذعان نمود که نهادهای اوقاف کشورهای اسلامی آنطور که شایسته است در این مورد فعالیت نداشتهاند. البته فعالیتهای اخیر بانک توسعهی اسلامی و وزارت اوقاف کویت در زمینهی گسترش سنت حسنهی وقف و پویاتر شدن فعالیتهای وقف جای امیدواری است و نوید موفقیتهایی را در توسعهی فرهنگ وقفی در جوامع اسلامی میدهد.
در پایان اضافه مینماید همانطور که اشاره شد ربع رشیدی و کلیهی رقبات موقوفات آن در شهرهای مختلف به مرور زمان از بین رفته بود.
پس از انقلاب اسلامی و با تصویب قانون ابطال اسناد فروش رقبات، آب و اراضی موقوفات در مجلس شورای اسلامی و طرح موضوع موقوفه ی یاد شده در کمیسیون مادهی 2 آییننامه ی اجرایی این قانون و با تنفیذ وقفنامه ی موقوفات ربع رشیدی از طرف شعبه ی 13 دادگاه مدنی خاص تبریز گامهای مهم و مفیدی در جهت شناسایی و احیای موقوفات مزبور برداشته شده استو
و در حال حاضر قطعه زمینی به مساحت تقریبی چهارصد و پنجاههزار مترمربع از این موقوفه به اجاره دانشگاه علوم پزشکی تبریز داده شده است. همچنین دو قطعه زمین از موقوفه جمعا به مساحت تقریبی بیست هزار متر مربع به اجارهی آموزش و پرورش و یک قطعه زمین به مساحت چهارهزار مترمربع به شرکت آب و فاضلاب تبریز واگذار گردیده است.
نکتهی آخر اینکه شایسته است به منظور تجلیل از رشیدالدین فضلالله و احیای مجدد موقوفات او با کمک وزارت فرهنگ و آموزش عالی و دانشگاه تبریز و استانداری آذربایجان شرقی و سازمان اوقاف و امور خیریه و دیگر نهادهای ذیربط در همان محل ربع رشیدی تبریز نسبت به احداث یک مجتمع بزرگ علمی و تحقیقاتی اقدام شود و در مورد احیای آن قسمت از رقبات موقوفات ایشان تا آن میزان که مقدور میباشد، تلاش لازم به عمل آید.
سلامتی و موفقیت شما حضار گرامی و میهمانان عزیز و همچنین پیشرفت و توسعهی همه جانبهی تمام کشورهای اسلامی را از خداوند تبارک و تعالی مسألت مینمایم و صلح و دوستی را برای تمام بشریت آرزومندم .
پی نوشت ها:
1-«تاریخ علم، وقف و ضرورتها» فصلنامهی وقف؛ میراث جاویدان، شمارهی 16 - 15، پاییز و زمستان 1375، صص 5 و 6.
2-سید حسین نصر، مجموعهی خطابههای تحقیقی دربارهی رشید الدین فضل الله همدانی، انتشارات دانشگاه تهران، سال 1350، صص 6 -3.
3-جامع التواریخ، رشید الدین فضل الله همدانی، به تصحیح و تحشیهی محمد روشن، مصطفی ضمیری، چاپ اول، 1373، جلد دوم، ص 1528.
4-ایلیاپاولویچ، پطروشفسکی، اسلام در ایران (از هجرت تا پایان قرن نهم هجری)، ترجمهی کریم کشاورز، انتشارات پیام، چاپ هفتم، تهران، 1363، ص 148.
5-محمد مهدی بروشکی، بررسی روش اداری و آموزشی ربع رشید، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد، 1365، صص 22 - 21 به نقل از: ناصرالدین منشی کرمانی، نسائم الاسحار من لطائم الاخبار (در تاریخ وزراء) به تصحیح میر جلال الدین حسینی ارموی «محدث»، چاپ دانشگاه تهران 1338، صص 113 -112.
6-کاشانی ابوالقاسم، تاریخ الجایتو، به اهتمام مهین همبلی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1348، وقایع سال 711، ص 121.
7-بر تولد اشپولر، تاریخ مغول، ترجمهی محمود میر آفتاب، انتشارات امیر کبیر، 1356، تهران، ص 284.
8-وقف نامهی ربع رشیدی، ص 21.
9-دکتر محمد جواد مشکور، مجموعه خطابههای تحقیقی (مقاله : ربع رشیدی)، صص 289 -288.
10-همان، به نقل از: تذکرة الشعرای دولت شاه سمرقندی، طبع تهران، ص 241.
11-دکتر محمد جواد مشکور، همان، ص 304. به نقل از: سیاحت نامه شاردن، ج 2، ص 406.
12-حوانیت : جمع حانوت به معنی مغازه، دکان.
13-طواحین : جمع طاحونه به معنی آسیاب.
14-شعر (به فتح شین و سکون عین) به معنی پارچه، شعربافی یعنی پارچه بافی.
15-مکاتبات رشیدی، مکتوب 51، ص 317.
16-وقف نامهی ربع رشیدی، ص 170.
17-همان، ص 41.
18-همان، ص 42.
19-همان، ص 43.
20-در مورد سرابستان رشید در وقفنامه توضیح میدهد : «... سرابستان، متصل گنبد مسجد و عمارتی که در آن (این قسمت ناخواناست)...جهت روشنایی گنبد و مسجد و هر چه متولی صلاح داند».
21-وقف نامهی ربع رشیدی، ص 42.
22-همان، صص 144 -143.
23-همان، صص 172 و 188.
24-محمد مهدی بروشکی، همان، صص 87 -69.
25-وقفنامه ربع رشیدی، ص 118.
26-همان، ص 121.
27-همان، ص 124.
28-این اصطلاح مشابه اصطلاح Library Science به معنی علم کتابداری و یا علم تنظیم و محافظت از کتب است.
29-محمد مهدی بروشکی، همان، صص 94 -79.
30-وقفنامهی ربع رشیدی، ص 122.
31-همان، ص 124.
32-همان، ص 122.
33-لمتون، مالک و زارع در ایران، ترجمهی منوچهر امیری، ص 190. (به نقل از : مکاتبات رشیدی، صص 159 -156) .
34-وقفنامهی ربع رشیدی، ص 216.
35-محمد مهدی بروشکی، همان، ص 120.
36-اگر حقوق مثلا دربانان یا مشعلداران را به قیمت طلای امروز محاسبه کنیم ماهیان حدود دویست و پنج هزار تومان میشود که از حقوق کارمندان عالیرتبه امروزی ادارات نیز بیشتر است.
37-وقفنامهی ربع رشیدی، صص 154 -153.
38-همان، ص 124.
39-محمد مهدی بروشکی، بررسی روش اداری و آموزشی ربع رشیدی، صص 115 -99.
40-وقفنامهی ربع رشیدی، ص 151.
41-همان، صص 147 و 182.
42-همان، ص 197.
43-سوانح الافکار رشیدی، مکتوب 37، صص 214 -213.
44-دکتر رضا منصوری، توسعهی علمی ایران، مرکز انتشارات ملی یونسکو در ایران، 1373، صص 94 - 92.
45-همان، صص 12،8 و 40.
46-مصطفی مؤمنی «بنیادهای وقفی در آلمان فدرال»، فصلنامهی وقف؛ میراث جاویدان، شمارهی 8، زمستان 1373، صص 95 -96.
47-محمد عبدالسلام، آیندهی علم در اسلام، ترجمهی فاطمه فراهانی ، فصلنامهی رهیافت، شمارهی 5، تابستان و پاییز 1372، صص 10 الی 18.
48-«علم در خدمت منافع ملی»، فصلنامهی رهیافت، شمارهی 12، بهار و تابستان 1375، ص 115.
49-مصطفی مؤمنی، فصلنامهی وقف؛ میراث جاویدان، شمارهی 8، ص 103.
فصلنامه ی وقف؛ میراث جاویدان
نویسنده:سید حسین امیدیانی
این مقاله در تاریخ 1402/8/15 بروز رسانی شده است
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}