مقدمه
(قرن هشتم هجری/سیزدهم میلادی)

قبل از شروع مطلب ذکر این نکته ضروری است که اگر بحثی تاریخی می‏کنیم اعم از تاریخ سیاسی یا تاریخ تمدن، یا تاریخ وقف به سبب نتیجه گیری از آن و اخذ تجربه برای حال و آینده است، وگرنه «تاریخ برای تاریخ» و «علم برای علم» هدف ما نیست و از بحث‏های تاریخی قصد بلند پروازی و فخر فروشی هم نداریم .
 

از جمله عوامل مهم رشد و شکوفایی تمدن اسلامی و پیشرفتهای علمی حاصله، همانا نظام یافتن و برنامه‏ریزیهای صحیحی در امر تعلیم و تربیت و دانش اندوزی و تحقیق و پژوهش بود.

حمایت مادی و معنوی از دانشمندان و پژوهشگران، به وجود آمدن مراکز علمی و تحقیقاتی از دارالعلم‏ها، مدارس، بیت‏الحکمه‏ها، بیمارستانها، رصدخانه‏ها، در پوشش نهادهای بزرگ وقفی اسباب این مهم را فراهم می‏کرد (1)

یکی از این مجتمع‏های علمی و آموزشی وقفی، مجتمع عظیم ربع رشیدی می‏باشد که واقف و بانی آن خواجه رشید الدین فضل الله همدانی طبیب و مورخ و وزیر معروف اسلامی بود.
 

موقعیت علمی و اجتماعی رشیدالدین فضل الله همدانی

رشید الدین در زمانی می‏زیست که سازمانهای اجتماعی ایران و سایر بلاد شرقی اسلامی در اثر تهاجم مغولان از هم پاشیده شده و حفظ میراث گذشتگان بر عهده‏ی افراد علاقه‏مند نهاده شده بود. او خود یکی از این افراد بود،

و مانند خواجه نصیرالدین طوسی که نسلی قبل از او با همت والای خود رصدخانه و مدرسه‏ی عالی علمی مراغه را پایه‏گذاری کرده بود،

به تنهایی به تأسیس دانشگاه و مراکز علمی وقفی بزرگ ربع رشیدی و رشیدیه همت گماشت و آن چنان در این امر اصرار ورزید که توانست در اندک مدت این مراکز را به مرتبه‏ی بالا برساند و حائز اهمیت جهانی گرداند.

او در ربع رشیدی مدرسه‏ای به وجود آورد که واقعا بین‏المللی بود و از علوم چینی و هندی تا معارف رومی بیزانس در آن تدریس می ‏شد.

و با زبانهای چینی و یونانی و عبری و مغولی و ترکی و شاید سانسکریت علاوه بر فارسی و عربی در این مرکز آشنایی وجود داشت و آوازه‏ی شهرت آن از پکن تا قسطنطنیه طنین افکنده بود. (2)

اهمیت اقدام رشید الدین در ایجاد مجتمع بزرگ آموزشی وقفی خود موقعی بیشتر برای ما روشن می‏شود که ویژگیهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دوران او را به خوبی درک کنیم و مقام و موقع دانش و دانشمندان را دریابیم،

زیرا استیلای مغول در ایران و سایر ممالک اسلامی جز نابودی و نابسامانی بر جای نگذاشت. به عنوان نمونه به نوشته‏های خود رشید الدین در این مورد اشاره می‏ کنیم :

رشید الدین درباره‏ی ویرانی شهرها و دهات می‏گوید : «هرگز ممالک خرابتر از آنک در این سالها بوده، نبوده. خصوصا مواضعی که لشگر مغول به آنجا رسیده، چه از ابتدای ظهور آدم باز، هیچ پادشاهی را چندان مملکت که چنگیز و اروغ او مسخر کرده‏ اند.

میسر نگشته، چندان خلق که ایشان کشته ‏اند نکشته... شهرهای معظم بسیار خلق، و ولایت با طول و عرض را چنان قتل کردند که در آن کسی نماند» آنگاه در حدود 20 شهر مهم را که متروک و خراب شده نام می‏برد. و چنین ادامه می‏دهد :

«در ترکستان و ایران زمین و روم از شهرها و دیه‏های خراب که خلق مشاهده می‏کنند، زیادت از آن است که حصر توان کرد، و بر جمله آنک اگر از راه نسبت قیاس کنند، ممالک از ده یکی آبادان نباشد، و باقی تمامت خراب و در این عهدها هرگز کسی در بند آبادان کردن آن نبوده». (3)
 

خلاصه‏ ی زندگی نامه‏ ی رشیدالدین

رشید الدین فضل الله رجل سیاسی و دانشمند و طبیب گرانقدر آخر قرن هفتم که ضمنا «بزرگترین مورخ ایرانی است که عالم به جمیع علوم عصر خویش بوده»، در سال 648 ه ق در همدان به دنیا آمد. رشید الدین که در برخی از تواریخ به او رشید الحق و رشید الدوله نیز گفته‏اند علم طب را نزد خانواده‏ی خویش در همدان فراگرفت.(4)

نخستین بار به عنوان طبیب به دربار آباقاخان پیوست.
در عهد ارغون «مرتبه و پایه‏اش ترقی پذیرفت». در سال 697 ه ق غازان خان «رتبت نیابت امور جهانبانی و منصب وزارت و صاحب دیوانی» را به رشید الدین فضل الله و خواجه سعد الدین ساوجی می‏سپرد.(5)

بعد از فوت غازان خان (یازده شوال 703 ه ق) و روی کار آمدن برادرش سلطان محمد خدابنده (الجایتو)، این دو وزیر همچنان در مقام وزارت باقی بودند که شیوه‏ی کار این دو وزیر و مبارزات سیاسی آنها در تاریخ این دوره بسیار جالب و خواندی است که سرانجام سعدالدین ساوجی توسط الجایتو معزول و سپس مقتول (711 ه ق) شده. (6)

و تاج‏الدین علیشاه به پیشنهاد رشیدالدین، به وزارت منصوب و با رشیدالدین همکار می‏شود. (7) الجایتو در رمضان سال 716 ه ق درگذشت و پسرش ابوسعید بهادر که جانشین او شده بود، همچنان رشیدالدین و تاج‏الدین علیشاه را به وزارت خویش باقی گذاشت.

خواجه علیشاه بر اثر حسادتی که نسبت به خواجه رشیدالدین برای پست وزارت داشت عاقبت با دسیسه و نیرنگ ، ذهن سلطان ابوسعید را نسبت به رشید برگردانید و سلطان حکم نمود تا خواجه رشید و پسرش ابراهیم را به قتل رسانند.

جلاد ابتدا ابراهیم پسر خواجه را پیش او گردن زد و چون قصد خواجه رشید کرد فرمود که با علیشاه بگوی که بی‏گناه قصد من کردی روزگار جزای این کار در کنار تو نهد، تفاوت این قدر باشد که گور تو نو و از آن ما کهنه بود. و جلاد آن خواجه نیک نفس حلیم را از میان به دو نیم کرد.

و این حادثه در تاریخ 718 ه ق اتفاق افتاد و ابتاع و اشیاع او را غارت کرده و ربع رشیدی در تبریز عرصه‏ی تاراج گشت و املاک او و فرزندش به دیوان متعلق شد.

عقاید و افکار رشیدالدین و علت وقف اموال و تأسیس بناهای وقف و خیر توسط او شاید بهترین منبع و مأخذی که بتوان به موجب آن پی به افکار رشید برد.

و اینکه چه انگیزه‏ای او را وادار به وقف گسترده‏ی اموال خود و احداث مجتمع وقفی ربع رشیدی ساخت علاوه بر آثار و مکاتباتش همانا وقف نامه‏ی مفصل و ارزشمند این موقوفات باشد که حاوی نکات بسیار ارزنده‏ای در این زمینه می ‏باشد.

مرجع و منبع اصلی اطلاعات ما در مورد «ربع رشیدی»، وقف نامه‏ای است که با خط خود رشیدالدین فضل الله، مؤسس ربع رشیدی، نوشته شده است : نسخه‏ی اصلی این وقف نامه اکنون در کتابخانه‏ی ملی تبریز نگهداری و محافظت می ‏شود.

رشید در مقدمه‏ی وقف نامه‏ی خود به فایده‏ی دو جهانی وقف و احسان و عمل صالح مطالبی بیان می‏کند، او می ‏نویسد :

و همچنین حدیث نبوی فرموده که «اذا مات ابن آدم انقطع عمله الا عن ثلاث : صدقة جاریة و علم ینتفع به و ولد صالح یدعو له» و اکثر محدثان تفسیر صدقه‏ی جاریه به وقف کرده‏اند.

چون درجات و درکات ثواب و عقاب و تفاوت آن به اعمال صالحه و غیر صالحه است و فرموده که عمل این هر سه از مرده منقطع نمی‏شود پس باید که تا مادام که آثار و اعمال سه گانه بدان مرده رسد او را زیادت از آنچه در دنیا عمل کرده و با او به هم بوده، او را بدان واسطه کمال و درجه حاصل شده کمالی و درجه [ای] دیگر حاصل شود.

در مقدمه‏ی وقف نامه می‏نویسد که احداث اماکن خیر، از اوایل جوانی منظور نظر او بوده و خداوند «در ازل تقدیر فرموده و خواسته که به ظهور بپیوندد» (8)

، به همین علت در تمام طول عمر و پیش از احداث ربع رشیدی، اماکن خیری در وسعتی کمتر، بنا نهاده. ولی این عمارات جزئی هیچ‏گاه او را قانع نمی‏کرد و همیشه در این فکر بود که تأسیساتی به وجود آورد.

که در آن مجمعی از علما و دانشمندان را مستقر کند تا هم باعث توسعه‏ی علوم گردد و هم خود فیضی از صحبت ایشان نصیبش شود، ولی گرفتاریهای سیاسی او، مانع اشتغال بیش از حد به این مسائل بوده است. بدین جهت دست به تأسیس مجتمع بزرگ ربع رشیدی زده تا بتواند به مقصود خویش نائل شود.
 

موقعیت مکانی و ساختمانی ربع رشیدی

خواجه رشیدالدین از زمان سلطنت غازان خان تا اواخر عمر خود که در زمان سلطنت سلطان ابوسعید بهادر بود یک سلسله عمارات زیبا در محل رشیدیه که به نام خود اوست ساخته که به ربع رشیدی معروف گردیده است.

تمام این عمارات و ساختمانها به یکدیگر متصل بوده و حصاری به دور آن کشیده شده بود که ظاهرا دارای برج و بارویی نیز بوده است.

خرابه‏ های این عمارات اکنون در آخر محله‏ ی ششکلان تبریز که به محله‏ ی باغمیشه و لیان کوه (بیلان کوه) منتهی می ‏شود، در طرف چپ در دامنه‏ی کوه سرخاب قرار دارد و از نقاط خوش آب و هوای تبریز به شمار می‏ رود.

چون اثری جز چند تل خاک از این آثار با خاک یکسان شده به جای نمانده، ناچار به شرح آن ابنیه از کتابهای قدیم می‏پردازیم تا شاید بتوانیم چگونگی آن بناهای رفیع را تا حدی در این مختصر بیان نماییم. (9)

دولت شاه سمرقندی در تذکرة الشعرای خود درباره‏ی ربع رشیدی می‏نویسد : «خواجه رشیدالدین که در اصل همدانی بوده، در تبریز عمارت رشیدیه را او ساخته و از آن عالی‏تر عمارتی در عالم نشان نمی‏دهند که بر کتابه‏ی آن عمارت نوشته که همانا ویران کردن این عمارت از ساختن عمارت دیگر مشکل‏تر باشد.» (10)

شاردن سیاح معروف فرانسوی که در سال 1084 ه ق به ایران سفر کرده در سیاحت نامه‏ی خود می‏نویسد که :

«در بیرون شهر تبریز در سمت مشرق، آثار قلعه‏ای پدیدار است که الحال ویران است. این قلعه رشیدیه نام داشته و از بناهای خواجه رشیدالدین فضل الله وزیر غازان صاحب تاریخ رشیدی در احوال مغول است که آن را در چهارصد سال قبل بنا کرده است...

شاه عباس صد سال پیش به تعمیر قلعه‏ی رشیدیه پرداخت و آن را به حالت اولیه در آورد ولی پادشاهان صفوی پس از وی تعمیر قلعه را مصلحت ندیده به حال خود گذاشتند تا ویران شد. (11)

اما بهترین سند در معرفی موقعیت ربع رشیدی، نوشته‏های شخص رشیدالدین است که به طور دقیق آن را در وقف نامه معرفی کرده است. به علاوه در کتاب مکاتبات رشیدی، در چندین نامه راجع به آن بحث و اشاره شد که مهمتر از همه، مکتوب 51 است.

که رشید خطاب به یکی از فرزندان خویش نوشته است. رشید در این نامه می‏نویسد که برای احداث و راه‏اندازی ربع رشیدی، حداکثر استفاده را از وجود دانشمندان و فضلای زمان نموده و آنها به وسیله‏ی پیکهای متعدد، از اقصی نقاط تبریز فراخوانده، و به احترام و اکرام آنها پرداخته است.

درباره‏ی وسعت و عظمت ربع رشیدی در این نامه می‏نویسد :«... در او (ربع رشیدی) بیست و چهار کاروانسرای رفیع که چون قصر خورنق منبع است و هزار و پانصد دکان... و سی هزار خانه‏ی دلکش در و بنا کردیم و حمامات خوش هوا و حوانیت (12)

و طواحین (13)و کارخانه‏های شعربافی (14)و کاغذ سازی و رنگرزخانه و دارالضرب و غیره احداث و انشا رفته و از هر شهری و ثغری جماعتی آوردیم و در ربع مذکور ساکن گردانیدیم...». (15)

همین نوشته‏ی رشیدالدین، وسعت و عظمت ربع رشیدی را نشان می‏دهد و بعد خواهیم گفت که چه کسانی در این «سی هزار خانه» ساکن بوده‏اند و 24 کاروانسرا و آن کارخانجات گوناگون به چه منظور احداث شده و نیز ملیتهای گوناگون به چه منظوری جذب ربع رشیدی و شهر تبریز شده بودند.

اگر ساکنین هر خانه را سه تا چهار نفر در نظر بگیریم ملاحظه می‏شود که ظرفیت این مجتمع بزرگ و لواحق آن بیش از یک صد هزار نفر جمعیت می‏شود و در واقع یک هزار و پانصد دکان خود گویای وسعت آن می‏شود.

مجتمع بزرگ علمی و آموزشی و در حقیقت شهرک ربع رشیدی، به خوبی و تمام و کامل در وقف نامه‏ی آن معرفی شده است. این مجتمع به طور کلی شامل تأسیسات مجهز آموزشی بوده که کلیه‏ی قسمتهای دیگر گرد محور آن به وجود آمده بودند.

به علاوه در وقف‏نامه به دو قسمت بزرگ دیگر غیر از ربع رشیدی به نام‏های «ربض رشیدی» و «شهرستان رشیدی» برمی‏خوریم که در حقیقت محله‏های معروف و بزرگ «رشیدیه» یا به قول خودش، «رشید آباد» و یا همان ربع رشیدی بوده‏ اند.

ساکنان این مجتمع تقریبا همگی از کارکنان ربع رشیدی بوده‏اند که هر کدام با شرایط و امکانات خاص و از پیش تعیین شده‏ای، به کار و زندگی در آن مشغول بوده و از متولی حقوق دریافت می‏داشته ‏اند برای بعضی از کارکنان در داخل ربع رشیدی اتاق مخصوص کار وجود داشت.

که باید به طور مجرد در آن به کار و زندگی بپردازند (شبیه دانشگاههای امروز که برای استادان اتاق کار مخصوص وجود دارد). به علاوه برای هر یک از آنها مسکنی - بسته به نوع شغل - در محله‏ای خاص جهت خانواده‏اش تعیین شده بود.

که بعضی از این مساکن را خود رشید از محصول موقوفات ساخته و مجانا در اختیار آنها گذاشته بود، و به بعضی فقط زمین مجانی داده بودند که برای خود خانه بسازند و بعضی هم به صورت اجاره نشینی در محلات گوناگون زندگی می‏کردند.

در وقف نامه، فصلی بسیار مفصل اختصاص به همین مساکن و چگونگی کاربرد و شرایط ساکنان دارد (فصل چهاردهم از قسم دوم، باب سوم وقف نامه) در قسمتی از این فصل می‏نویسد :

«... معین می‏گردانیم که هر یک از ملازمان و مجاوران و عمله‏ی ربع رشیدی را مسکن در کجا و کدام موضع باشد... شرط آن‏که هیچ کدام را عورات و عیال در ربع رشیدی نباشد و مجرد در آنجا ساکن باشند و از جمله آنان که متأهل باشند،

اهل و عیال ایشان البته در شهرستان رشیدی مقیم و ساکن باشند و جهت خود خانها (خانه‏ها) سازند یا به اجرت گیرند و بعضی عمله که ضرورت نیست مجاور و ساکن داخل ربع رشیدی باشند، مساکن ایشان نیز معین کرده‏ام چنانکه مفصل بیاید.»(16)

تأسیسات ربع رشیدی چنان دقیق در وقف نامه بیان شده که امروز می‏توان از روی همان توضیحات نقشه‏ی آن را پیاده کرد. محل احداث گنبد بزرگ، محل سکونت سه مقام ارشد ربع رشیدی (متولی، مشرف و ناظر که بعدا توضیح خواهیم داد)،

محل مساجد و مدارس و محل کتابخانه‏های دوگانه، دارالشفا، خانقاه، محل سکونت مدرسان و معیدان (استاد یاران) و طلاب (دانشجویان) و غیره را دقیقا تعیین کرده است. به طور خلاصه این مجتمع را که خود در آثارش به نامهای «رشیدیه» و «رشیدآباد» و اکثرا «ربع رشیدی» نامیده، می‏توان به سه قسمت اساسی به این شرح تقسیم کرد :
 

ربع رشیدی

چنان که اشاره شد اساسی‏ترین و اصلی‏ترین قسمت بوده که دیگر تأسیسات گرد محور آن و به خاطر آن احداث شده بود. این قسمت در اوایل بنا به نوشته‏ی خود شامل تأسیسات مختصری بوده و بعدها قسمتهای مفصلتری ساخته و به آن اضافه کرده است، چنان که می‏نویسد :

«در تفصیل رقبات بقاع ابواب البر.... این ربع رشیدی عبارت از دو موضع است. یکی پیشتر بنیاد رفته بود و باروی آن کشیده شده و آن را درگاهی ساخته که منارها متصل آن درگاه است.

و یکی دیگر پستر (یعنی بعدا) بارو کشیده و اضافه ‏ی آن بارو [ی] اولین کرده و متصل آن گردانیده و دروازه‏ ی دیگر بیرون آن ساخته و همه به هم یکی کرده و آن مجموع را «ربع رشیدی» نام نهاده‏ایم.

و بقاع خیر و توابع آن در داخل آن ساخته و بعد از گنبد که آن به موجب معهود زیر تعیین دارد جهت مدفن واقف و بعد از ما جهت اولادی که ایشان متولی باشند در هر عصری...». (17)

بعد از این توضیح، ربع رشیدی را - جز گنبد که محل مدفن خویش قرار داده به چهار قسمت تقسیم کرده و کاربرد هریک از قسمتها را دقیقا تعیین نموده است به این شرح :
الف.روضه : در مورد این قسمت و چگونگی استفاده از آن چنین می‏نویسد :

«روضه که حوض آب در میان آن است و آن مشتمل است بر دو مسجد، یکی مسجد صیفی که آن صفه صلات است، نماز جمعه و عیدین (عید فطر و قربان) همان جا گزارند.... و اگر کثرت مردم شد، در صحن روضه بر تمامت صفها (صفه‏های) آن نیز مردم بایستند و اقتدا کنند و در تابستان درسهای علوم که شرح آن خواهد آمد ، هم در آنجا گویند.

و یکی دیگر مسجد شتوی، و آن گنبدی است که متصل صفه‏ی صدر است و زمستان نماز آنجا گزارند و درسهای [ی] علوم و تفسیر و حدیث و غیر هما هم در آنجا گویند و همچنان مشتمل است بر دارالمصاحف و کتب الحدیث...».(18)

دفتر کار متولی، مشرف و ناظر (سه مقام ارشد یا هیأت مدیره‏ی ربع رشیدی) در قسمتهای مختلف ربع رشیدی - نه در کنار هم - به ترتیبی تعیین شده که این سه شخصیت بتوانند بر قسمتهای گوناگون آن کنترل و نظارت مستقیم داشته باشند، به طوری که می‏نویسد :

«سرای متولی که مشرف به روضه است (و از بهترین حجره‏های آن)... سرای مشرف و آن متصل به دارالشفاء... و سرای ناظر که او مانند نایب متولی است، و آن بر سر درگاه روضه است از جانب ایسر.» (19)

که این امر از دیدگاه مدیریت حائز اهمیت خاصی است.لازم به تذکر است که رشید الدین در انتخاب مسکن سایر کارکنان نیز دقیقا و گاهی در حد وسواس، این مسائل را رعایت کرده مثلا در انتخاب مسکن و یا اتاق کار استادان و استایاران (مدرسان و معیدان) نسبت به طلبه،

و یا محل اقامت دربانان و یا مسؤولان کتابخانه ‏ها و دارالشفا و غیره نسبت به محل کارشان. از همه مهمتر این مسأله حتی در انتخاب محل سکونت خانواده‏ی این کارکنان نیز رعایت شده مثلا محله‏ی صالحیه جهت افرادی خاص که به آن خواهیم پرداخت.

چقسمتهای دیگر روضه شامل حجره‏ها یا اتاقهایی ویژه‏ی سکونت مدرسان و معیدان، طلاب علوم و تأسیسات رفاهی مانند حمام، حوضخانه (سرویس)، سقایه (آب آشامیدنی) و غیره، محل کتابخانه در زیر همان گنبد بزرگ و در کنار آرامگاه خودش تعیین شده و دیگر مکانهای جنبی مثل انبارهای گوناگون جهت مواد غذایی، سرابستان (20)

و خزانه‏ی نقود، سرای شاهنشاهی (جهت پذیرایی از مهمانان مخصوص متولی)، خلوتخانه یا اتاق مخصوص مذاکره راجع به مسائل محرمانه و چندین موضع دیگر که نیاز به شرح آنها نیست.
ب. خانقاه : «با توابع و مرافق هم...»(21)
شامل مواضع سکونت شیخ و صوفیها با تمام امکانات رفاهی از قبیل مطبخ (آشپزخانه)، محل صرف غذا، محل سماع و غیره.

ج. دالضیافه (مهمانسرا) : که بعد از روضه از مهمترین قسمتهای ربع رشیدی است و برای پذیرایی کارکنان ربع رشیدی و مسافران و مهمانان، احداث شده بود.

این قسمت شامل دو ساختمان بزرگ دو طبقه بوده که ساختمان طرف راست به صورت «پانسیون» برای ساکنان ربع رشیدی مثل مدرسان و معلمان، کارمندان و خدمتگزاران و بخصوص طلاب علوم مختلف اختصاص داشته است، اینان لااقل روزی یک بار هنگام صبحانه در این قسمت دارالضیافه، تغذیه می ‏شده ‏اند.

از دیدگاه مدیریت، این عمل رشیدالدین نه تنها ظاهرا یک کمک مالی و مادی به کارمندان، و ساکنان ربع رشیدی بود، بلکه باعث می‏شد که آنان صبحها زودتر سرکار خویش حاضر شوند، زیرا شروع و پایان این وعده‏ی غذا (چاشتگاه) وقت و زمان معینی داشت .

که اگر این زمان به اتمام می‏رسید، به کسی غذا داده نمی‏شد. به مسافران دو وعده غذا در ساختمان سمت چپ دارالضیافه داده می‏شد، یکی همان چاشتگاه و دیگری شام یا به قول رشید «شب هنگام».

د. دارالشفا (بیمارستان و دانشکده‏ی پزشکی) : که در مورد آن در قسمتهای دیگر این مقاله مفصلا بحث خواهیم کرد.

ه. دارالمساکین : که البته در داخل ربع رشیدی نبوده بلکه متصل به آن و در شهرستان رشیدی بوده است و روزی به صد نفر از فقرا و مساکین تبریز یک وعده غذای رایگان می‏دادند و فقرای مسافر را نیز در آنجا پذیرایی می‏کردند که شرایط تغذیه و کلیه‏ی امکانات آن را مفصلا شرح داده است. (22)
 

شهرستان رشیدی

مجتمع بسیار بزرگ ساختمانی و متشکل از محله‏های گوناگون خیابانها و کوچه‏ها و مکانهای رفاهی و اقتصادی مثل حمامها و کاروانسراها (24 باب) و کارخانه‏های کاغذسازی، پارچه‏بافی، دارالضرب، بازار و غیره بوده است،

که در حقیقت قسمتی از تأسیسات «رشیدیه» یا «رشیدآباد» و یا همان ربع رشیدی محسوب می‏شد. نکته‏ی جالب توجه اینکه، این قسمت نیز مانند سایر قسمتهای آن، از روی نقشه‏ی پیش‏بینی شده تأسیس یافته مثلا هر محله‏ای اختصاص به یک طبقه و یا اختصاص به یک رده‏ی شغلی داشته است،

مثلا یکی از معروفترین محلات شهرستان رشیدی، محله صالحیه بوده است. رشیده در این زمینه و درباره‏ی موقعیت مکانی و وجه تسمیه و شرایط سکونت در آن می‏نویسد : «و این محله‏ی صالحیه محلتی است .

از محلات شهرستان رشیدی که به ربع رشیدی نزدیک است... و جهت آن نام صالحیه نهاده شد که جماعت اهل صلاح که مجاوران و ملازمان ربع رشیدی باشند و خانها [ی] ایشان در آنجا باشد و فاسقان را در آنجا راه و مدخل و مقام نباشد...

جماعتی که ایشان را مسکن در محله‏ی صالحیه نباشد، شرط آنکه البته در شهرستان رشیدی و دیگر محلات، جهت خود خانه بسازند و آنجا مقیم باشند. (23)

با توجه به نکات یاد شده یکی دیگر از شیوه‏های مدیریت و رهبری رشیدالدین آشکار می‏شود، و آن اینکه :

اولا : جهت حفظ مقام و موقعیت شغلی و بخصوص حفظ روحیه و احساس کارکنان و کنترل آنها از این جنبه ‏ها در خارج از محیط کار و اینکه آنان در مصاحبتها،رفت.

و آمدهای خانوادگی، امکانات و تنگناهای محله‏ای و برخوردهای گوناگون اجتماعی، از یک بینش همگانی و یک گونه احساسات مشابه و نیازهای یکسان برخوردار باشند، همان‏گونه که در محیط کار برخوردارند، دست به احداث چنین محلات و یا در حقیقت مجتمعهای ساختمانی زده است.

ثانیا : خود رشید در مکاتبات رشیدی می‏گوید که باید کارکنان و کارمندان از نظر رفاهی کاملا بی‏نیاز باشند و از یک زندگی مادی معمولی برخوردار شوند تا «... از سر رفاهیت به افادت و استفادت مشغول گردند».

وگرنه اگر افراد شاغل در سازمان، گرفتار مسائل مادی و رفاهی و بخصوص مشکلات خانوادگی باشند، نخواهند توانست در محیط کار به خوبی عمل کنند که این مسأله امروز مورد توجه کلیه ‏ی مدیران و گردانندگان سازمانهای دولتی و غیر دولتی است و به همین علت است.

که هر سازمانی برای کارکنان خویش مجتمع‏های ساختمانی بخصوص به وجود می‏آورد که هدف نه تنها تأمین رفاه کارکنان می‏باشد، بلکه از نظر روانی و اجتماعی و اینکه آنان حتی در خارج سازمان از یک امکانات و تنگناهایی مشابه روانی، اقتصادی، و حتی خانوادگی هم برخوردار باشند.

جالت توجه‏تر اینکه رشیدالدین، توجه خود را از نظر رفاهی، بیشتر متوجه مدرسان علوم مختلف کرده است.

همان‏گونه که در ادامه خواهیم گفت، محل سکونت و میزان حقوق طبیبان و استادان و استادیاران، بعد از حقوق سه مقام ارشد ربع رشیدی (متولی، مشرف و ناظر) قرار دارد. زیرا اینان که به امور فکری و نظری اشتغال دارند .

باید از رفاه بیشتری برخوردار باشند که این مسأله بسیار با اهمیت است و هوشیاری و آگاهی این وزیر سیاستمدار و طبیب دانشمند را در مسائل مدیریت و رهبری می ‏رساند.

مربض رشیدی

این قسمت در حقیقت محله‏ی اعیان نشین و محل احداث کاخهای مخصوص ربع رشیدی یا رشیدیه بوده است که در آن خانواده‏ی رشیدالدین با غلامان خاص و نیز مسؤولان امنیتی ساکن بوده ‏اند .

و نیز مهندسان و معماران مخصوصی که در ساختمان تأسیسات ربع رشیدی نظارت داشته‏اند، در این مکان سکونت داشتند. بهترین اماکن این قسمت به سه مقام ارشد ربع رشیدی یعنی متولی، مشرف و ناظر اختصاص داشته است و در دیگر اماکن بقیه‏ی خانواده و بستگان رشیدالدین سکونت داشتند.

علاوه بر این سه قسمت (ربع رشیدی، شهرستان رشیدی و ربض رشیدی) چندین دهکده و یا باغ بسیار بزرگ متصل به این قسمتها و یا در مجاورت آنها، متعلق به این مجتمع بوده است که در هر کدام از آنها، گروهی خاص از غلامان که هر گروه از یک ملیت معین بوده‏اند، سکونت داشته و کار می‏کرده‏اند.(24)
 

تأمین آب بهداشتی برای ساکنین ربع رشیدی و حمام‏ها و اهالی تبریز رشید با احداث قنوت متعدد وقف آنها به منظور تأمین آب آشامیدنی و حمام و سایر نیازهای اهالی، آن هم به طریق بهداشتی و لوله‏کشی در جاهای مورد نیاز اقدامات مفصلی انجام داده و دستورات لازم را در وقف‏نامه داده است.
 

چگونگی انجام امور اداری و مالی ربع رشیدی 
نحوه‏ی مدیریت

سرپرستی و مسؤولیت مستقیم ربع رشیدی از بدو تأسیس (699 ه ق) تا حدود بیست سال، یعنی سال قتل رشیدالدین (718 ه ق) با شخص او بوده است که بانی و مؤسس آن است.

در وقف‏نامه در چند جا بیان می‏کند که تا خودش زنده و در قید حیات است مدیریت و تولیت ربع رشیدی را به عهده دارد ولی بعد از خودش ، اداره‏ی آن را به یک هیأت سه نفری که در رأس آنها متولی قرار دارد، واگذار کرده است.

در باب سوم وقف‏نامه می‏نویسد : «اولا تا این ضعیف در قید حیات باشد تولیت این ابواب البر و موقوفات آن جهت نفس خود معین گردانیده‏ام و هیچ کس را در آن امور به هیچ وجه مدخلی و شروعی نیست اما بعد از...» (25)

در اوایل شرط می‏کند که سه مقام متولی و مشرف و ناظر از میان بزرگترین پسرانش و یا بزرگترین و ارشدترین نوه‏ها و خاندانش انتخاب می‏شود، ولی گویا بعدها از این تصمیم منصرف شده و می‏نویسد که متولی در زنده بودن خودش، لایق‏ترین و متقی‏ترین و مؤمن‏ترین افراد از اولادش را به این سه مقام برمی‏ گزیند.

برای این سه مقام شرایط سختی تعیین کرده که نه تنها باید مورد تأیید متولی باشند، بلکه قاضی‏القضات تبریز هم باید آنها را تأیید کند. وقتی که این اشخاص مورد تأیید قرار گرفتند همه باید از آن پیروی کنند، در این باره می ‏نویسد :

«... و شرط آن است که این عمال (یعنی آن سه مقام) اهل کفایت باشند و تارک تمام مسکرات باشند، و باید این معنی نزد حاکم شریعت به ثبوت رسانند... (و تأکید کرده که حتما این سه نفر در ربع رشیدی حضور داشته و در کارها نظارت مستقیم داشته باشند.

ولی اگر به دلیلی یکی از آنها نتوانست حاضر شود) دیگری را به نیابت خود جهت مباشرت آن عمل قائم مقام خود بدارند». (26)

متولی که مسؤول مستقیم ربع رشیدی بوده، باید در هر کار اساسی و تصمیمات مهم و بخصوص در امور مالی با دو مقام دیگر یعنی مشرف و ناظر مشورت کند و سپس اقدام نماید. متولی را نصیحت می‏کند.

که رعایت حق را بنماید، نیکوکار، صبور و خوش قول باشد و در تعیین افراد دقت کند و صالح‏ترین، و مجدترین مردمان را برای کار در ربع رشیدی، استخدام کند و دیگر می‏گوید که قرض نکند که «قرض کردن عظیم نامستحسن بوده و خانها (خانه‏ها) بسیاران خراب کند خصوصا وقف را» (27)

در همه جا ناظر را نایب متولی کرده که در غیاب متولی می‏تواند به امور ربع رشیدی رسیدگی کرده و امور را حل و فصل کند.
 

شرح وظایف، کنترل، شرایط استخدام و تقسیم کار در ربع رشیدی در وقف‏نامه، شرح وظایف کلیه‏ی کارکنان از بواب (دربان) و آشپز گرفته تا مدرسان، طلبه و سه مقام ارشد یعنی متولی، ناظر و مشرف، دقیقا تعیین شده است که شرح تک تک آنها از حوصله این مقاله خارج است ولی در ضمن مطالب تا حد ممکن به آنها اشاره خواهیم کرد.
 

دقیق‏ترین شرح وظایف، مخصوص متولی است که به طور پراکنده در قسمتهای مختلف وقف‏نامه بیان شده است :

از جمله متولی مسؤول مستقیم امورمالی، استخدام، عزل، آموزش، ساختمان، گزینش طلبه و مدرسان، گزینش کارمندان ربع و کارگران و غلامان موقوفات و خلاصه همه‏ی امور مربوط به ربع رشیدی است منتهی با مشورت دو مقام دیگر یعنی ناظر و مشرف.

مهمترین وظیفه‏ای که رشید درباره‏ی آن بسیار تأکید کرده و حساسیت به خرج داده، استخدام و گزینش کارکنان ربع رشیدی است. اساسی‏ترین مسأله‏ای که در گزینش به آن تکیه کرده، مسأله‏ی تقوا و پایبندی به اعتقادات اسلامی و امانتداری است.

رشید کلیه‏ی کارکنان را از همه‏ی جهات اخلاقی، اعتقادی و امانتداری و تعهد و کار و کوشش شدیدا کنترل می‏کند و اگر یکی خلافی انجام داد، بعد از تنبیه، از سازمان اخراج و کس دیگری که دارای آن خصایل نیکو باشد، نصب می‏کند .

و مسأله کنترل در این سازمان به نحو احسن انجام می‏شده است، به علاوه به متولی توصیه می‏کند که خوش‏خلق، صبور و مهربان باشد و نسبت به کارکنان دلسوزی و غمخواری کند.

درباره‏ی شرایط گزینش و استخدام طبیب علاوه بر آن شرایط عمومی (متعهد، مؤمن، باتقوا و مجتنب از مسکرات) باید «حاذق و امین» هم باشد و یا مدرس (استاد) باید «فاضل، علم به اصولین و به فروع و نیکوسیرت و مشهور به صلاح» باشد .

و یا طلبه و دانشجویان برای تحصیل در ربع رشیدی علاوه بر شرایط عمومی باید «مهوس (علاقه‏مند) و مجد» باشند و اگر درس نخوانند و تنبلی کنند بلافاصله اخراج و دیگری به جای آنها برگزیده شود و یا کتابدار باید «عاقل کافی، متورع و حتما باید نویسند و صاحب معرفت کتب» (28)باشد.

به طور کلی رشیدالدین در استخدام علاوه بر شرایط اخلاقی و اعتقادی، یکی از مهمترین شرایط در هر شغلی را تخصص داشتن و صاحب نظر بودن در آن شغل می‏دانسته است.
 

املاک وقفی رشید از روی وقف ‏نامه‏ ی ربع رشیدی

در وقف‏نامه‏ی ربع رشیدی ابتدا به فهرست و حدود جغرافیایی املاک یزد پرداخته شده که گویا بیشترین مقدار اوقاف او در این نقطه از ایران بوده است. این قسمت و دیگر قسمتهای اموال وقف شده به خط حاکم تبریز است و رشید صفحات یا اوراق آن را به خط خود شماره‏گذاری کرده است.

در هر صورت، فهرست املاک و رقبات موقوفه در یزد از صفحه‏ی 45 وقف‏نامه شروع و تا صفحه‏ی 103 ادامه دارد، تعداد این اموال و املاک که حدود و ثغور جغرافیایی یا جهات اربعه‏ی آن دقیقا تعیین شده به 661 قطعه می‏رسد.
به علاوه اگر فهرست قطعاتی که در سه برگ مفقوده (شش صفحه) یعنی اوراق 78،77 و 79 آمده و امروز در دست نیست به آن اضافه کنیم به بیش از هفت‏صد قطعه زمین شش‏دانگ یا مشاع و قریه و قنات وقفی فقط در یزد و حومه‏ی آن بالغ می‏شده است.

بعد از املاک وقفی یزد، به املاک موقوفه‏ی تبریز و سپس به موقوفات مراغه پرداخته است.

سپس املاک وقفی آذربایجان یا «دارالملک تبریز» را بیان کرده که از صفحه‏ی 111 تا صفحه‏ی 115 ادامه دارد و بعد به املاک وقفی شیراز و املاک اصفهان (صفحه‏ی 116) و املاکی در موصل اشاره می‏ کند.

و نیز در وقف‏نامه از دو قریه بزرگ به نامهای رشیدآباد و فتح‏آباد نام می‏برد. باغ رشیدآباد که بسیار بزرگ بوده به چهار قسمت نجم‏آباد، باغ فردوس و باغ خانقاه تقسیم می‏شده است که در این چهار قریه (که مجموعا رشیدآباد نامیده می‏شده) صد نفر غلام و صد نفر کنیز را سکنی داده بود. (29)
 

چگونگی حفظ، نگهداری و اجاره دادن رقبات موقوفه

خواجه رشید نسبت به نحوه‏ی بهره‏برداری از املاک و اراضی موقوفه نظرات خود را بیان می‏دارد و حتی مدت اسناد اجاره و شرایط مستأجر را نیز مدنظر داشته و در وقف‏نامه می ‏نویسد :

«... بیشتر از سه سال به اجارت و مساقات ندهد و از معامله متغلبان اجتناب کند...» ش(30)

«... و باید که البته اوقاف را به اجارت طویله ندهد و قطعا اوقاف را به ارباب جاه به اجارت ندهد. چه از تصرف کردن ایشان در آن خلل‏ها بسیار با دید آید...» (31)

رشید همچنین در خصوص عمران رقبات موقوفه و اضافه نمودن به تعداد املاک و عقارات موقوفه نیز چنین نظر می‏دهد :

«و اگر نصف حاصل موقوفات که بر رقبات تعلق دارد به تمام مصارف وافی نباشد مقدار حاصل را موزع کنند بر همه‏ ی مصارف به نسبت نصیب، و اگر زاید آمد بدان ملکی بخرند و بر رقبات و اولاد وقف کنند به موجب مذکور».(32)

همچنین می‏توان به نظر رشید در مورد معافیت موقوفات از مالیات به منظور ایجاد شرایط بهتر برای عمران و آبادی آنها توجه کرد. او در نامه‏ای که خطاب به عمال حکومت و مردم سیواس نوشته است،

می‏گوید که به او خبر رسیده است که عواید اوقاف «دار السیاده» سیواس به مصرف خاص خود نمی‏رسد و موقوفات رو به ویرانی نهاده است و این کار را به ظلم متولیان و متصدیان امور اوقاف نسبت می‏دهد و می‏گوید که باید به جای ایشان اشخاص معتبری به کار گماشت.

می ‏نویسد که اگر نقصان عواید اوقاف به سبب خرابی دهات است عواید دیوانی باید صرف آبادانی آنها شود اما اگر نقصان عواید اوقاف به علت صدور حواله و مطالبه مالیات زائد از طرف دیوان است موقوفات را باید از پرداخت این حواله‏ها و مالیات‏ها معاف دارند.(33)
 

نحوه‏ی تنظیم بودجه ‏ی موقوفات ربع رشیدی

از کل درآمد اوقاف ربع رشیدی، بعد از کسر هزینه‏ هایی که برای بهره‏برداری در سال آتی ضروری بود، نصف باقی‏مانده‏ی محصول سهم اولاد رشید می‏شد و نصف دیگر را برای هزینه‏های جاری ربع رشیدی اختصاص می‏ دادند.

یعنی اولاد رشید علاوه بر سهم‏الارثی که در وصیت‏نامه‏ی یاد شده (مکتوب 36) برایشان تعیین شده بود، سهمی هم از درآمد اوقاف را می‏بردند.

ولی آنچه جالب توجه است اینکه هزینه‏های ضروری یعنی تهیه‏ی آلات و ادوات اموال موقوفه مانند ابزار کشت بذر، لایروبی قنوات، کود، سهم زارعان املاک و تعمیر اماکن و غیره بر سهم اولاد از برتری و اولویت برخوردار بوده ‏اند.

سپس متولی را ملزم می‏کند که بعد از محاسبه ‏ی مخارج مذکور، باقی‏مانده‏ی محصول را نصف کند نیمی از آن را بین اولادش تقسیم کند و نیم دیگر را به مصارف ربع رشیدی برساند و حتی تأکید دارد .

که اگر در سالی به دلیل آفات سماوی و شیوع قحطی و خشکسالی میزان محصول کم شد، متولی می‏تواند همچنان هزینه‏ ی ربع رشیدی را در اولویت قرار دهد. اصولا تنظیم بودجه‏ی ربع رشیدی بسیار مفصل و یکی از اساسی‏ترین فصول وقف‏نامه را تشکیل می‏دهد.

که ما در اینجا قسمتهای اساسی و ضروری آن را می‏آوریم و از جزئیات مانند هزینه‏ی ادویه و هیزم و امثالهم جهت دارالضیافه و یا هزینه‏ی روغن چراغ اماکن و غیره صرف‏نظر می‏کنیم و قبل از هر چیز به هزینه‏ی کل ربع رشیدی می‏پردازیم :
 

کل هزینه‏ ی نقدی و غیرنقدی ربع رشیدی

رشیدالدین در پایان وقف‏نامه، به قول خودش «جهت سهولت ضبط و سرعت فهم» (34)

تمام شرایط و مطالب مربوط به ربع رشیدی را خلاصه‏نویسی کرده است (ص 234 -217 وقف‏نامه).
 

جمع ‏بندی مبالغ نقدی

1. جمع کل هزینه در مرحله‏ی اول تأسیس ربع رشیدی 23705 دینار؛
2. اضافه کرد، جهت ارامل تبریز در هر سال 200 دینار؛
3. هزینه‏ی افزوده شده‏ی نوبت اول 2843 دینار؛
4. هزینه‏ی افزوده شده‏ی نوبت دوم 4870 دینار؛
جمع کل هزینه‏ی نقدی ربع رشیدی 31618 دینار.
در آن زمان هر دینار معادل سه مثقال طلا بوده است (35)

، پس جمع کل هزینه‏های نقدی می‏شود معادل 94854 مثقال سکه‏ی طلا و اگر امروز قیمت متوسط طلا را گرمی پنج هزار و پانصد تومان محاسبه کنیم (هم اکنون تیرماه 1378، قیمت طلا در بازار تهران هر گرم بیش از پنج هزار و هفتصد تومان است) هزینه‏ی نقدی یا پرداختهای ربع رشیدی سالی حداقل 521697000 تومان می‏شده است.

می‏بینیم که مشابه هزینه‏ی پیشرفته‏ترین مجتمعهای آموزشی امروز است و اگر مقدار پرداختهای جنسی ربع رشیدی که بعدا می‏آید بدان اضافه شود، متوجه می‏شویم که هزینه‏ی هنگفتی بوده است و اهمیت این مجتمع بیش از پیش بر ما روشن می‏شود. به هر حال می‏پردازیم به مقدار پرداختهای جنسی ربع رشیدی :
 

جمع هزینه ‏ی جنسی ربع رشیدی

1. جمع کل مقدار نان مصرف شده در مرحله‏ی اول تأسیس 298750 من؛
2. اضافه‏ی مجدد 1800 من؛
3. افزایش نوبت اول 11909 من؛
4. افزایش نوبت دوم 73440 من؛

جمع کل پرداختهای ربع رشیدی به صورت جنسی (نان گندم) 385899 من.تقریبا معادل 1157 تن (هر من تبریز معادل سه کیلوگرم محاسبه شده) در یک سال، به دو قلم مذکور باید هزینه نگهداری و پذیرایی از هزارها نفر عالم وطلبه‏ای که از نقاط مختلف به تبریز آمده بودند اضافه کرد که در وقف‏نامه ذکر نشده ولی در مکاتبات رشید گفته شده است.
 

تقسیم بودجه در ربع رشیدی

رشید بودجه‏ی این مجتمع را به ترتیب اولویت به این شرح تقیسم کرده است :
اول. پرداخت سهم هیأت امنا؛
دوم. پرداخت حقوق و دستمزد کارکنان ربع رشیدی؛

سوم. پرداخت هزینه‏ی مصالح و ادوات ربع رشیدی همچون فرش، سوخت، مواد غذایی و غیره؛
چهارم. هزینه ‏های پیش‏بینی نشده یا غیر ضروری.

در اینجا توضیح قسمت‏های سوم و چهارم که بسیار مفصل است غیر ضروری می‏نماید و فقط به طور خلاصه به قسمت‏های اول و دوم می ‏پردازیم.
 

میزان دستمزد کارکنان ربع رشیدی

رشیدالدین هر یک از تأسیسات ربع رشیدی را که شرح می‏دهد، تمام مسؤولین و کارکنان متعدد آن را نیز با شرح وظایف دقیق و تعیین حقوق و دستمزد نقدی و کمک غیرنقدی معرفی می‏کند.

ما در اینجا به طور بسیار خلاصه دستمزد کارکنان بعضی تأسیسات مهم ربع رشیدی را ذکر می‏کنیم تا نشان دهیم که دستمزدها در ربع رشیدی در حد بسیار خوب بوده و مقایسه‏ی آن را به عهده‏ی خوانندگان می‏گذاریم.
 

دستمزد کارکنان مساجد

1. امام جمعه مسجد، صیفی و شتوی ربع رشید سالی 120 دینار نقد رایج تبریز و هر روز 6 من نان گندم؛
2. دو نفر مؤذن خاص مساجد ربع رشیدی سالی 90 دینار نقد... و روزی چهار من نان گندم؛

3. دو نفر مؤذن سایر مساجدی که درشهرستان رشیدی و ربض رشید و محلات آن واقع بوده‏اند، سالی پنجاه دینار و روزی ده من نان برای هر نفر.
4. واعظان مساجد سالی شصت دینار و روزی 5 من نان گندم برای هریک؛

5. قیمهای مساجد سالی 36 دینار و روزی 2 من نان گندم؛
6. سقاهای مساجد سالی 50 دینار و روزی 2 من نان گندم (36)

7. دربانان هر یک سالی 30 دینار و روزی 2 من نان گندم؛
8. مشعل‏داران مساجد سالی 30 دینار و روزی 2 من نان گندم.
 

دستمزد کارکنان مدارس

1. خازن دارالکتب (رئیس کتابخانه) سالی 150 دینار، روزی 3 من نان گندم؛
2. مرتب (رئیس مدرسه) سالی 60 دینار در مرحله‏ی اول و سپس 60 دینار دیگر در حاشیه اضافه کرده و مجموعا سالی 120 دینار نقد و روزی 4 من نان گندم؛

3. معادل دارالکتب یا مناول که در حقیقت متخصص علم کتابداری و کتاب‏شناسی بوده سالی 120 دینار نقد و روزی 3 من نان.
دستمزد مدرسان، معیدان و کارکنان بیت‏التعلیم بعدا خواهد آمد.
 

دستمزد اعضای درالحفاظ

تعداد این افراد 24 نفر بوده‏اند که در تمام مدت 24 ساعت شبانه‏روز جز در موقع برگزاری نماز جمعه و جماع در گنبد ربع رشیدی به تلاوت قرآن مجید مشغول بوده‏اند. اینان هر یک سالی 50 دینار و روزی مقداری نان حقوق می‏ گرفته‏ اند.
 

دستمزد خازن و کلید دار

اینان از افراد بسیار مورد اعتماد رشید بودند و هر یک سالی 300 دینار نقد و روزی 4 من نان حقوق داشته است فراش مخصوص گنبد سالی 40 دینار و روزی 2 من نان.
 

شهریه‏ ی اهالی خانقاه

1. شیخ هر سال 150 دینار و هر روز 5 من نان؛ 2. صوفی‏ها هر یک سالی 30 دینار و روزی 3 من نان گندم؛
3. دو نفر خادم خانقاه هر یک سالی 40 دینار و روزی دو من نان؛ 4. فراش و 5. مشعل‏دار و 6. خازن خانقاه هر یک سالی 30 دینار و روزی 3 من نان.
 

دستمزد کارکنان دارالشفا

1. طبیب در اول سالی 300 دینار بعدها در حاشیه سالی 50 دینار دیگر به آن اضافه کرده جمعا به سالی 45
دینار نقد می‏رسیده است.

از سهم هیأت مدیره که بگذریم دستمزد طبیب از نظر کمیت در مرحله‏ی دوم بعد از دستمزد مدرس سایر علوم که سالی 500 دینار بوده، قرار می‏گرفته است و روزی ده من نان.
2.متعلمان (دانشجویان) علم طب هر یک سالی 30 دینار و روزی 3 من نان؛

3.جراح و کحال (چشم پزشک) هر یک سالی 100 دینار و روزی 5 من نان؛
4.سایر کارکنان دارالشفا را نیز با شرح وظایف و دستمزد تعیین کرده که از شرح آن خودداری می ‏شود.

چنان‏که بیان شد، فسلفه‏ی رشید در پرداخت حقوق مکفی و سطح بالا این بود که تمام کارکنان اعم از کارکنان آموزشی، اداری و غیره از سر رفاه و فراغ بال به کار و کوشش پردازند و خدمت کنند و هرگز به فکر مال و منال و هزینه‏ی زندگی زن و و فرزند نباشند.
 

شیوه‏ ی پرداخت دستمزدها

پرداخت دستمزدها با نظم و ترتیب خاصی انجام می‏گرفته است که قبل از شرح مطلب این نکته را باید متذکر شویم که هر چند دستمزد و اجرت کارکنان به طور سالانه تعیین شده بود،

ولی پرداخت آن، درست به شیوه‏ی امروز، به طور ماهانه بود. در هر صورت در پایان هر ماه، حقوق و یا دستمزد هر یک از کارکنان را در کاغذی (یا پاکتی) پیچیده و با تشریفات خاصی به آنها می‏داده‏ اند.
 

بیمه‏ی افراد و اموال، بازنشستگی

مسأله‏ی بیمه امروز یکی از چشمگیرترین اقدامات سازمانهای مختلف دولتی و غیردولتی اعم از سازمانها و شرکتهای بازرگانی، صنعتی، کشاورزی و غیره است.

شاید باور نکنیم که این امر، در هفت صد سال پیش مورد توجه خاص بنیانگذار ربع رشیدی بوده و به اجرا درآمده است.

رشیدالدین فضل‏الله این امر را بخصوص برای کارکنان مزارع که از پایین‏ترین رده‏های سازمان ربع رشیدی محسوب می‏شده‏اند و یا در حقیقت همان غلامان و بردگانی که در مزارع فتح‏آباد و رشیدآباد کار می‏کرده‏اند، به اجرا در آورده و مصرا به متولیان آینده می‏گوید که دقیقا اجرا کنند.

به این ترتیب که از سهم زارعان سالی یک ششم کل درآمد آنها را در صندوق خاص نگهداری کنند تا اگر خود و خانواده‏شان دچار حوادث پیش‏بینی نشده شدند و یاز بازماندگانشان بی‏سرپرست ماندند، از آن صندوق به آنها کمک شود که می‏توان آن را همان حق بیمه و یا بازنشستگی دانست که امروز معمول است.

مثلا در مورد بیست نفر غلام ترک چنین می‏نویسد :«... هرچه کسب کنند پنج سدس پنج ششم از آن ایشان باشد و یک سدس یک ششم جهت وقف بستانند اما آن را محفوظ دارند تا اگر وقتی یکی از ایشان متوفی شود.

و از وی اطفال و ایتام و ارامل بازماند و یا به حادثه و واقعه قرضی احتیاجی مبتلا شود، از آن حصه محفوظ به نظر متولی بی‏اسراف.... در مصالح ایشان صرف کنند و اصلا از اکساب ایشان به هیچ وجه دیگر چیزی صرف نکنند تا به هیچ‏وجه به دیگری محتاج نگردند و مکفی المؤونه باشند.» (37)

بازخرید کارکنان نالایق :
رشید در مورد کارکنانی که شایستگی لازم را نداشته باشند دستور باز خرید آنها را می‏دهد، رشیدالدین پیش‏بینی‏های لازم را از نظر مالی جهت کل سازمان ربع رشیدی کرده بود به طوری که به متولی دستور می‏دهد که همیشه برای یک سال آینده (علاوه بر مصارف سال جاری) از کلیه مواد و نقود در انبارها و خزانه ذخیره داشته باشد.

که اگر به دلایلی مثل خشکسالی و جنگ و یا دیر رسیدن محصول از نقاط دوردست به ربع رشیدی، دچار کمبود شد از این ذخایر استفاده کند که اگر چنینی نکند باید قرض نماید که قرض کردن را بسیار نامستحسن دانسته است، در این زمینه می‏نویسد که «قرض کردن عظمیم نامستحسن بود و خانها (خانه‏ها) بسیار خراب کند خصوصا وقف را». (38)

در مورد سالهای خشکسالی و یا کمبود علت آن هر چه باشد، باید به دقت از مصارف غیرضروری جلوگیری کرد و آنچه از نظر مدیریت مهم است اینکه رشید تأکید می‏کند که متولی کلیه‏ی کارکنان ربع رشیدی و همه‏ی اولاد واقف را که به طریقی سهمی دارند،

از این کمبود مطلع سازد تا به متولی تهمت ناروایی نزنند و آنها نیز به سهم خود در مصرف افراط نکنند و با سازمان همکاری نمایند و در حقیقت همان شیوه‏ی «جیره‏بندی» در چنین موارد را توصیه و تأکید کرده است.

رشیدالدین فضل‏الله، بنیاد این سازمان را چنان ریخته بود که اگر موقعیت فسادانگیز تاریخی اجازه می‏داد و اگر حسادتها، چشم و هم‏چشمی‏ها، کینه‏توزی‏های جاهلانه و انتقام‏های بی‏رحمانه نبود این تأسیسات تا به امروز هم می‏توانست باقی باشد.

ولی چنان که بیان کردم تهمت‏های ناروا، دسیسه‏ه ای عجیب سیاسی و سرانجام تحریک یک خان بی‏خرد مغول (ابوسعید) که جز به عیاشی‏های خویش نمی‏اندیشید بنیانگذار این مجتمع علمی را با بی‏رحمانه‏ترین وجه نابود کرد.

کاش تنها به کشتن او و پسرش و خاندانش اکتفا می‏شد ولی آثار خیر و این سازمان علمی باقی می‏ماند و یا فقط اموال شخصی او را مصادره و غارت می‏کردند نه اموال ربع رشیدی را که یک سازمان عام‏المنفعه و عمومی بود،.

ولی متأسفانه فردای روز قتل رشید، تمام آثار خیر و اموال ربع رشید را به غارت بردند و یا سوزانیدند و مردم عوام به تحریک علیشاه گیلانی و دستیارانش به جرم واهی همه چیز را نابود کردند .

و حتی بعد از بازسازی مجدد ربع رشیدی به وسیله‏ ی غیاث‏الدین محمد (پسرش رشیدالدین) بعد از قتل این شخص نیز مجددا همان آفت دامنگیر این تأسیسات شد و دیگر سربلند نکرد و به بایگانی تاریخ سپرده شد.(39)
 

فعالیت‏های علمی و آموزشی ربع رشیدی

تمام تأسیسات عظیم ربع رشیدی با آن اوقاف و بودجه‏ی کلان، به حول محور آموزش علوم گوناگون می‏چرخید.

عبارت دیگر هدف غایی رشیدالدین فضل‏الله از احداث مجتمع، دانش‏دوستی، و علاقه‏ی شدید او به علم و علما بود، اهمیت این اقدام رشیدالدین از دو دیدگاه قابل توجه است :

اول - موقعیت این مجتمع در آن برهه‏ی خاص تاریخی، بعد از حمله‏ی مغولان که چون آفتی تمام شؤون فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، اعتقادی، و سیاسی ما را درهم نوردیده بود.

در چنین موقعیتی رشیدالدین، اقدام به تأسیس مجتمع ارزشمندی می‏کند تا بتواند فرهنگ غنی اسلامی که قبل از دوره‏ی مغول به اوج رسیده و دانشمندانی چون ابن‏سینا، رازی، فارابی، ابوریحان بیرونی، و غزالی و... را در دامن خود پرورانده بود، دوباره زنده کند و چراع معنویت را که رو به خاموشی گراییده بود، همچنان روشن و جاویدان نگه دارد.

دوم - شیوه‏ی آموزش و سیستم اداری ربع رشیدی است که تا آن زمان نظیر نداشته و حتی پیشرفته‏تر از روش نظامیه‏ها که چند قرن پیش از آن به وسیله‏ی خواجه نظام‏الملک احداث شده بودند، بوده است.

اما مهمتر از همه‏ی اینها بینش علمی و طرز فکر و عمل اوست که گویی او را لااقل هفت‏صد سال از زمان خودش جلوتر قرار داده است. آنچه که این مرد، بویژه در زمان وزارت طولانی‏اش انجام داد، و دید جامع و برداشت دوراندیشانه ‏ای که از مسائل علمی و فرهنگی داشت، همه حاکی از قدرت فکری و اصالت عمل یک مرد بزرگ تاریخ بود.

ربع رشیدی این شهر دانش و پژوهش که بزرگترین بنیاد خیری بوده که تاریخ ایران چه از زمان قبل از اسلام و چه بعد از اسلام بنای خیری با با این شکوه و عظمت نشان نمی‏دهد، شاید نه تنها در آن زمان در نوع خود بی‏نظیر بود بلکه پس از آن شبیه آن را در جای دیگر نمی‏توان سراغ گرفت؛

اگر اشتباه نکنم تازه پس از جنگ دوم جهانی بود که شوروی‏ها نیز فکری مشابه را با ایجاد شهر اکادمگورود دنبال کردند تا بتوانند گروهی از دانشمندان و محققان برجسته‏ی خود را در یک واحد بزرگ شهری جمع‏آوری کرده محیط فکری و وسائل کار لازم در یک جا برای آنها فراهم کنند.

اما آنچه که بیش از خود شهر جالب توجه است تشکیلات و اداره‏ی امور این واحد بزرگ علمی است که به راستی از هر جهت حیرت‏آور است. چون گویی بر اساس آخرین روشهای امروزی و مفاهیم و اصول دانشگاهی زمان ما استوار بوده است.

بی‏پروا باید اعتراف کنم که یک مطالعه‏ی سطحی کار و زندگی طلاب در ربع رشیدی جدا حس مباهات و غروری در من ایجاد کرد که چگونه اجداد ما قرنها قبل از آنکه مفاهیم و کلمات خارجی از قبیل Time Full یا Paper یا Academic Exchange یا Department و یا Library Scinces و Sandwich Courses و کنفرانس و سمینار و غیره در قاموس دانشگاهی ما وارد شود اصول مشابه ی را عینا به خاطر پیشرفت امور علمی و آموزشی رعایت می ‏کردند.

و ضمن اختصاص اعتبارات و وسایل کلان برای پیشبرد دانش و پژوهش در عین حال نهایت توجه را هم به آنچه که ما امروز «اقتصاد دانشگاهی» می‏نامیم مبذول می‏داشتند. شاید بی‏جا نباشد که برای اثبات این ادعا نمونه‏هایی را در این زمینه ذکر کنم.

در دارالشفای ربع رشیدی طبق وقف‏نامه، اطبایی که به خدمت درالشفا مأمور می‏شدند می‏بایستی که هر کدام نوبه و کشیک داشته باشند تا اینکه شبانه‏روز همیشه یک نفر طبیب یا شاگرد و داروساز در سرکار حاضر بوده و هر طبیبی باید دو نفر متعلم را درس طب و داروسازی آموزد.

به علاوه رشیدالدین به فرزند خود سعدالدین می‏نویسد : «پنجاه طبیب حاذق که از اقصای بلاد هند و مصر و چین و شام و دیگر ولایت آمده بودند گفتیم هر روز در دارالشفای ما تردد نمایند.

و پیش هر طبیب ده کس از طالب علمان مستعد نصب کردیم تا به این فن شریف مشغول گردند و کحالان (چشم پزشکان) و جراحان و مجبران (شکسته‏بندها)که در دارالشفای ماست به قرب باغ رشیدآباد که آن را معالجه‏ی معالجان خوانند بنیاد فرمودیم و دیگر اهل صنایع و حرف که از ممالک آورده بودیم هر یک را در کوچه‏ای ساکن گردانیدیم...»

مسکن اطبا و متعلمین در سراها و حجره‏های مخصوص مقرر بوده است. دوره‏ی تحصیل از محصلین طب پنج‏سال بوده و پس از پنج‏سال اگر استاد را معلوم شود که آنها در علاج بیماران ماهر گشته‏اند به موجبی که عادت است اجازت ایشان بنویسد.

تا ایشان در علاج شروع کنند... و باید طبیب مذکور تمامت کسانی که در ربع رشیدی مجاور یا مسافر یا عمله آنها باشند و رنجور شوند علاج کند (مفهومی تمام وقت). روزهای دوشنبه و پنجشنبه مقرر بوده که به همسایگان ربع رشیدی و اولاد واقف و غلامان که واقف آنان را آزاد ساخته و باغبانان و برزیگران موقوفات ربع رشیدی داوری مفت دهند. اگر مسافری رنجور می‏گردیده باید هر کجا که متولی مصلحت می‏داند او را بخواباند و طبیب به علاج او پردازد تا شفا یابد و پس از شفا یافتن سفر کند(Social Security).

همان‏طور که در حال حاضر سعی می‏شود از وجود دانشمندان برجسته و آنهایی که تحصیلات خود را در بهترین مؤسسات عملی خارج به پایان برده‏اند، استفاده شود و آنها را استخدام کنند و نام این کار ساده را امروز جلب مغزهای متفکر یا Brain Gain می‏نامند،

خواجه رشیدالدین دائما طبق برنامه‏ی دقیق و منظمی مراقب بوده است که از یکسو مغزهای برجسته را در ربع رشیدی جمع‏آوری کند و از سوی دیگر از وجود آنها نهایت استفاده را برای تربیت کارهای ملی به عمل آورد. تنها در کوچه‏ ی علما چهارصد روحانی و مفتی و متشرع با مستمریها و مزایای کافی منزل داشتند.

در کوی طلاب که مجاور کوچه‏ی فوق بود هزار تن طالب علم شایق علوم که از کشورهای مختلف مسلمان گرد آمده بودند هزینه‏ی تحصیلی طبق شایستگی و استعداد خود دریافت می‏کردند. (Scholarship).

از نامه‏های بی‏شمار او به نقاط گوناگون جهان چنین برمی‏آید که دارالشفای ربع رشیدی دارای مجموعه‏ی کاملی از آخرین داروها و روغن‏ها و گیاهان پزشکی مورد نیاز بوده و در حقیقت موزه‏ی غنی و مجهزی در اختیار داشته است.

پتروشفسکی در کتاب خود این جمله را نقل می‏کند :
«از همه‏ی ممالک انواع درختان میوه‏دار و ریاحین و حبوبات که در تبریز نبود و هرگز در آنجا کس ندیده نهال و شاخ آن پیوند کردند و بذور آن بیاوردند و به تربیت آن مشغول شدند... و تمامت ولایات بعید از ممالک هند و ختای و غیره ایلچیان فرستاده تا تخم چیزهایی که مخصوص به آن ولایات است بیاورند،.

در این نامه‏ها مقدار هر روغن (که از یک تا سیصد من به تفاوت ذکر شده است) و محل تهیه و مدارک آنها به طور دقیق معین می‏شده است.

در نامه‏ای به عنوان «خواجه علاءالدین هندو» و بر اساس گزارش پزشک مسؤول و متصدی بیمارستان محمدالنیلی که در نامه از او به عنوان «جالینوس دوران» اسم برده شده از انواع و اقسام روغن‏های معطر و داروهایی از قبیل افسنتین.

یا خاراگوش و کندر رومی و بابونه و روغن کرچک و روغن عقرب نام برده شده و با توجه به اینکه این روغنها را باید از ممالک مختلف بیاورند فرمان داده است که به منظور جلوگیری از بروز تأخیری برای هر یک از شش مکان مورد بحث پیکی جداگانه تشکیل شود.

از لحاظ کمک به دانشمندان و پیشرفت علم علاوه بر اینکه آخرین اطلاعات و کتب و وسائل مورد نیاز را در اختیار دانشمندان در داخل قرار می‏داده در نامه‏ای به عنوان پسرش امیرعلی حاکم بغداد، به او دستور می‏دهد.

که به دانشمندان سراسر امپراتوری ایران از جیحون گرفته تا جمنا و از جانب مغرب تا حدود آسیای صغیر و مرز مصر مستمری و تحف بدهد و تحف مزبور در هر مورد مرکب بوده است از مبلغی پول و یک قبای پوستی یا مخمل و یک مرکب.

در یک نامه‏ی دیگر دستوراتی به یکی از مأموران خود در آسیای صغیر داده که به دانشمندان مغرب یا سرزمینهای عربی اسلامی پاداش و جوایز بدهند و از دانشمندانی که در آن نام برده شش تن ساکن قرطبه و دیگر قسمتهای اندلس و چهارتن ساکن تونس و طرابلس و قیروان بوده است.

و با توجه به مسافتهایی که وجود داشته است می‏توان دید که رشیدالدین تا چه اندازه در کار خود بینش و برداشتی جهانی داشته و به راستی می‏خواسته است که ایران را مرکز دنیایی پیشرفته‏ترین علوم وقت قرار دهد.

با توجه به مطالب یاد شده از مآخذ غیرقابل انکار و آثار شخصی رشیدالدین فضل‏الله بخصوص مکاتیب رشیدی و وقف‏نامه‏ی ربع رشیدی، می‏توان گفت که مجتمع علمی و فرهنگی ربع رشیدی با نمونه‏های پیشرفته‏ی امروز قابل مقایسه است .

و باید به آن کسانی که در همه‏ی کارها، بخصوص در آموزش و پرورش، غرب و یا شرق را الگو قرار می‏دهند، گف که به جای تقلید از آنها، بیایید از چنین نمونه‏های شگرف در تاریخ و فرهنگ اسلامی خویش استفاده نماییم و اینها را الگو قرار دهیم،

البته نمی‏گویم که آنچه در جهان امروز وجود دارد، دور بریزیم و به قرن هفتم و هشتم هجری برگردیم. خیر، ابدا. بلکه می‏گویم در این برهه از زمان که صحبت از احیای مجدد تمدن عظیم اسلامی و بازگشت به خویشتن مطرح است، .

ضمن توجه به شیوه‏های پیشرفته‏ی آموزش و پرورش در جهان امروز، سعی کنیم ارزشها و باورها و کاربردهای آموزشی و مدیریت اسلامی را در رأس امور قرار دهیم تا فرهنگ غنی اسلامی را دوباره زنده کنیم و به دنیای شرق و غرب بفهمانیم که اسلام و شیوه‏ی تفکر اسلامی در دنیای امروز نیز قادر به ایجاد تمدن و فرهنگی غنی و استوار است. ان‏شاءالله.
 

تأسیسات آموزشی

آموزش در ربع رشیدی را به چند مقطع می‏توان تقسیم‏بندی کرد :

1. بیت التعلیم؛ 2. آموزش حرفه‏ای؛ 3. مدارس عالی؛ 4. دارالشفا؛ 5. خانقاه.
 

بیت التعلیم

در آن به کودکان خردسال، مخصوصا کودکان کارکنان ربع رشیدی و عده‏ای کودکان یتیم و بی‏سرپرست تبریز آموزش خواندن و نوشتن داده می‏شده که در واقع همان مدارس ابتدایی امروز بود.

محل بیت‏التعلیم در وقف‏نامه دقیقا تعیین شده که واحد کوچکی نسبت به دیگر مدارس در همان روضه بوده و رشید می‏نویسد :

«... و این خانه‏ای است در روضه که بزرگترین خانها (ی)روضه است». هر معلم همیشه ده کودک را تعلیم می‏داد و این خود از نظر آموزشی قابل اهمیت است و همه‏ی دانش‏آموزان یا متعلمان در ربع رشیدی شبانه‏روزی بوده ‏اند.

این کودکان یک سرپرست شبانه‏روزی نیز داشته‏اند که تنها همین سرپرست یا اتابک، همراه زن و فرزند خود در کنار بیت التعلیم در داخل ربع رشیدی خانه داشته است. حقوق و شهریه‏ی کارکنان بیت‏التعلیم و دانش‏آموزان را دقیقا به این شرح تعیین کرده است :

معلم سالی 120 دینار (ماهی 10 دینار) نقد رایج تبریز و هر روز چهارمن نان گندم (سالی 1440 من)؛اتابک یا سرپرست کودکان سالی 60 دینار و روزی 2 من نان گندم.

کودکان بی‏سرپرست نیز که اشاره شد شبانه‏روزی بوده و تا زمانی که بعد از یادگرفتن خواندن و نوشتن (بخصوص تعلیم قرآن) و آموزش حرفه‏ای بتوانند خود را را ببرند، در ربع زندگی می‏کرده‏اند. برای اینان نیز حقوقی در نظر گرفته بود معادل سالی 12 دینار و روزی 1 من نان گندم.
 

آموزش حرفه‏ ای

مخصوص فرزندان کارکنان ربع رشیدی بویژه فرزندان آن 220 نفر غلام ربع رشیدی بوده است.

رشید به متولی توصیه می‏کند که امکاناتی فراهم کند تا این کودکان بر حسب نوع و میزان استعدادشان در ربع رشیدی و در دیگر تأسیسات متعلق بدان مثل مزارع، کارخانه‏ها و غیره، شغلی یا حرفه‏ای را بیاموزند. در وقف‏نامه مشاغلی را که پیشنهاد کرده تا این کودکان به آن بپردازند،

عبارتند از : «فرزندان ایشان را هر یکی به صنعتی و حرفتی که موافق و ملایم حال او باشد از خطاطی، قوالی، نقاشی، زرگری، باغبانی، کهریزکنی، دهقنت (کشاورزی)، معماری و سایر حرف «بر وجهی که متولی مصلحت ببیند تا آن صنعت بیاموزند و بدان کسبی کنند و تا ممکن باشد صنعت پدر خود آموزند.» (40)

آموزش حرفه‏ای، مثل دیگر مراکز آموزشی، در ربع رشیدی محل و ساختمان معین نداشته و به صورت عملی در نزد استادکاران و استادان هر فن در ربع، آموخته می‏شده است و آنچه مهم است توجه رشید به این مسائل و تأکید بر آن است که آن را جزء وظایف متولی و یکی از اصول وقف‏نامه قرار داه و در مکاتیب (مکتوب 51) نیز به آن اشاره کرده است.
 

مدارس عالی

رشیدالدین در ربع رشیدی یک مدرسه در دو رشته از علوم بنا کرد و محل آن را در همان دو مسجد روضه که روبه‏روی هم واقع بوده‏اند یعنی مساجد صیفی و شتوی (تابستانی و زمستانی) تعیین کرد. در این دو مسجد اول دو مدرس و یک معید (استادیار) برای تدریس در دو رشته از علوم تعیین کرده بود، یکی از این دو مدرس فقط دو دانشجو داشت و دیگری ده دانشجو.

در سال 715 ه ق تعداد مدرسان و طلبه را افزایش داده به این ترتیب که تعداد مدرس علم حدیث و تفسیر از یک نفر به دو نفر و تعداد دانشجویان آنها از دو نفر به پنج نفر (جمعا ده نفر) افزایش یافته و تعداد مدرسان علوم دیگر از یک مدرس و یک معید، به سه مدرس و سه معید، و تعداد طلبه یا دانشجویان هر یک همان ده نفر (جمعا سی نفر) بوده است.

در صورتی که قبل از این تاریخ، تعداد طلبه‏ی سایر علوم فقط ده نفر بوده‏اند. به علاوه در حاشیه‏ی صفحه‏ی 165 (پشت برگ 165 وقف‏نامه) دو نفر مدرس مخصوص را تعیین کرده که تألیف خود رشیدالدین را تدریس کنند و میزان حقوق هر یک و محل تدریس و سکونت و تعداد طلبه را تعیین کرده است.

موضوع مهم در این مدرسه‏ی عالی که دارای سه رشته بوده :

1- رشته‏ی علم و تفسیر و حدیث؛ 2. رشته‏ی علوم عقلی و حسابی و غیره؛ 3. تدریس تألیفات خود رشید)، توجه رشید به رشته‏ ی علوم عقلی و حسابی و... یا به قول خودش «سایر علوم» است که نه تنها تعداد مدرسان و طلبه‏ی آن بیشتر بوده بلکه هر مدرسی یک معید (استادیار) هم داشته است.

و حقوق و دستمزد این مدرسان از سایرین حتی از مدرسان تألیفات خودش هم بیشتر بوده است. چنان که عینا در تصویر صفحه‏ی مقابل یا برگ 107 مشاهده می‏شود، حقوق مدرس علم تفسیر و حدیث سالی 105 دینار (غیر از حقوق جنسی روزی 5 من نان گندم) بوده و بعدا هیچ به آن اضافه نشده ولی حقوق مدرس سایر علوم 360 دینار و حقوق معیدش 160 دینار و بعد در کنار هر یک رشید با خط خودش اضافه کرده به حقوق مدرس 140 دینار و به حقوق معیدها 40 دینار که جمعا مدرس سایر علوم سالی 500 دینار (بالاترین حقوق پرداختی در ربع رشیدی) و معید او سالی 200 دینار حقوق می‏گرفته‏اند (غیر از حقوق نقدی برای هر مدرس روزی 5 من و معید روزی 6 من نان گندم تعیین شده است).

رشید برای این مدرسه یک نفر رئیس یا به قول خودش «مرتب» نیز تعیین کرده است.

مرتب که مستقیما زیر نظر متولی و به وسیله‏ی او تعیین می‏شد، وظیفه‏ی سرپرستی، برنامه‏ریزی و کنترل این مدرسه را به عهده داشت. حقوق مرتب را اول سال 60 دینار تعیین کرده ولی بعدها شصت دینار دیگر به آن اضافه کرده و به سالی 120 دینار (برابر حقوق یک معلم بیت التعلیم یا مدرسه‏ی ابتدائی در ربع رشیدی) رسانده است.

در متن گوشه‏ی پایین سمت چپ صفحه‏ی مذکور مشاهده می‏شود که برای طلبه، مدت زمان محدود و معینی تعیین کرده بود و تأیید می‏کند که فقط مدت پنج سال در مدرسه بمانند و به تحصیل اشتغال ورزند و اگر تنبلی کنند و درس نخوانند از مدرسه بیرونشان کرده دیگری را برگزینند.

برای روشن‏تر مطلب عینا نوشته‏های آن را می‏آوریم :

«و شرط رفت که هر یکی از این ده نفر طالب علم، پنج سال درین بقعه ملازمت تحصیل نمایند و چون این پنج سال بگذرد، متولی ایشان را تبدیل کند به دیگران که امثال ایشان باشند و اگر در میان این پنج سال بعضی از ایشان اعراض کند از تحصیل و کسالت (تنبلی) پیش گیرد هم تبدیل کند».

ویژگیهای مدرسه‏ی ربع رشیدی و تفاوتهای بنیانی آن را با مدارس مشابه به این ترتیب می‏توان بیان کرد :

1. تعیین شرایط استخدام مدرسان و معیدان چه از نظر اعتمقادی و اخلاقی و چه از نظر پایگاه علمی و تخصصی؛ از نطر علمی و تخصصی استادان و استادیاران (معیدان) باید به درجه‏ی اجتهاد متقن و یا همان استادی در رشته‏ی مورد نظر رسیده باشند.

2. تعیین تعدادی معین از طلبه در هر کلاس درس، که تا آن زمان در مدارس مشابه سابقه نداشته است.

در مدارس دیگر (چه قبل و چه بعد از ربع رشیدی) تعداد طلبه به حدی زیاد بوده که حلقه‏های درسی بزرگ تشکیل می‏شد و چون صدای مدرس به همه نمی‏رسید، دو نفر معید در دو طرف استاد یا دو طرف مسجد ایستاده و سخنان او را تکرار می‏کرده‏اند تا به گوش همه برسد.

مسلما ارزشیابی این گروه کثیر بسیار مشکل و غیر قابل کنترل بوده و هر چند گروه بیشتری سود می‏جسته‏اند ولی بازده کار زیاد نبوده است. به علاوه کنترلی هم از نظر حضور و غیاب در محل تعلیم انجام نمی‏گرفته است .

در صورتی که در ربع رشیدی، اولا، تعدد دانشجویان یا طلبه در هر کلاس محدود بود، ثانیا، همه‏ی آنان حتما باید در جلسات درس شرکت می‏کردند و بدون اجازه‏ی متولی و یا مرتب حق خروج از مدرسه و یا ربع رشیدی را نداشتند.

و اگر تنبلی می‏کردند و در جلسات حضور نمی‏یافتند شدیدا مجازات و گاهی اخراج می‏شدند و افراد بی‏لیاقت و بی‏استعداد نمی‏توانستند با این شرایط سخت در مدرسه دوام بیاورند، فارغ‏التحصیلانی که جواز «اجازات روایت» (یا به اصطلاح امروز پایان نامه) می‏گرفتند واقعا در آن رشته به درجه‏ی تبحر می‏رسیدند .

3.تعیین زمان معین و محدود برای تحصیل طلاب؛ این موضوع یکی از مهمترین ویژگیهای ربع رشیدی است و از اساسی‏ترین تفاوتهای آن با مدارس مشابه بوده است .

زیرا در مدارس دیگر هیچ‏گاه زمان معین جهت تحصیل در نظر گرفته نمی‏شد (و اکنون نیز چنین است) و مدت طلبگی ممکن بود به پانزده سال یا بیست و گاهی مادام‏العمر ادامه داشته باشند. در صورتی که شاید برای اولین بار در تاریخ آموزش و پرورش جهان اسلام، رشیدالدین مدت تحصیل را برای دانشجویان به پنج سال محدود کرد و اگر دانشجو نمی‏توانست.

در این مدت به درجه‏ی علمی مورد نظر برسد، او را بدون دادن مدرک فراغت از تحصیل، از مدرسه اخراج می‏کردند. درست است که تعداد طلبه در مدارس ربع رشیدی محدود بود، ولی همانهایی که فارغ‏التحصیل می‏شدند از نخبگان بودند.

و محیط آموزشی به پناهگاهی جهت استفاده از یک شهریه‏ی بخور و نمیر، به بهانه‏ی تحصیل، مبدل نمی‏شد و هر فرد کودن و بی‏استعدادی حق ورود به این مؤسسه را نداشت و این خود یکی از مشابهت‏های خوب ربع رشیدی با دانشگاههای امروز است.

4.سنجش استعداد دانشجو و سپس تعیین رشته‏ی تحصیلی؛ این موضوع امروز یکی از مهمترین مسائل در آموزش و پرورش دنیاست که رشید در هفت‏صد سال پیش آن را به کار می‏برد.

رشیدالدین نه تنها در وقف‏نامه‏ی ربع رشیدی تأکید می‏کند که حتما محصلان یا طلبه باید در رشته‏ی تحصیلی «مستعد» باشند،

بلکه در مکاتبات رشیدی هم به آن اشاره دارد و صریحا بیان می‏کند که اول استعداد افراد را می‏سنجید و سپس تعیین می‏نمود که پیش کدام استاد و در کدام رشته به تحصیل بپردازند، چنانکه در قسمتی از یک نامه (مکتوب 51) می‏نویسد :

«... ما تعیین کردیم که هر طالب علم پیش کدام مدرس تحصیل علم کند و دیدیم که ذهن هر طالب علمی از طالب علمان معدود، مستعد کدام علم است از فروع و اصول نقلی و عقلی، به خواندن آن علم امر فرمودیم...»

امروز در آموزش و پرورش دنیای پیشرفته، این گونه گزینش و سنجش، از طریق تست‏ها و آزمایش‏های گوناگون هوشی، معلوماتی و غیره انجام می‏گیرد، ولی متأسفانه رشیدالدین شیوه‏ی پذیرش را بیان نکرده است،.

آنچه مسلم است این موضوع بر اساس تجربه و برخورد متوالی مسؤولان با دانشجویان و یا شاید محاوره و مصاحبه در بدو ورود انجام می‏گرفته است و این مورد نیز در مدارس آن عصر و حتی بعد از آن، سابقه نداشته است.

5. تفکیک رشته‏های علوم از یکدیگر؛ به طوری که بیان شد در ربع رشیدی چند رشته‏ی علمی تدریس می‏شد از جمله علم تفسیر و حدیث، فقه، علوم ادبی، علوم حسابی (ریاضیات) و بخصوص علم پزشکی که بعدا به آن خواهیم پرداخت.

و همه تحت نظارت و ریاست عالیه‏ی متولی (در حکم رئیس دانشگاه) و مسؤولیت و کنترل و برنامه‏ریزی مرتب (رئیس دانشکده) عمل می‏کرده‏ا ند.

6. نگهداری دانشجویان در ربع رشیدی به صورت شبانه‏روزی (پانسیون) و تأمین کلیه‏ی مایحتاج رفاهی آنها اعم از غذا، پوشاک، مسکن، بهداشت، حمام، امور درمانی (طبیب دارالشفا همه را مجانی مداوا می‏کرد) .

و حتی دادن مبالغی پول به عنوان کمک هزینه بوده است و نیز تأمین وسایل رفاهی مدرسان و معیدان و دیگر کارکنان ربع رشیدی به علاوه تهیه و تعیین محل سکونت جهت خانواده‏ی آنان در محلات شهرستان رشیدی، غیر از دفتر کاری که در خود ربع رشیدی مختص هر یک از استادان بود که درست مثل دانشگاههای امروزی است.

در نتیجه طلبه و مدرسان به دور از هرگونه اشتغالات ناراحت‏کننده‏ی مالی، به تعلیم و تعلم می‏پرداختند و بخصوص بیشتر اوقات بیکاری خود را به مطالعه در کتابخانه‏ی شصت‏هزار جلدی ربع رشیدی که شامل انواع کتب در رشته‏های گوناگون و به زبانهای متعدد بود، می‏ گذراندند.
 

دارالشفا (دانشکده‏ی پزشکی)

دارالشفا یا بیمارستان که یک واحد مجزا و مجهز در ربع رشیدی بوده است در حکم یک دانشکده‏ی پزشکی بود زیرا در آنجا هر پزشکی علاوه بر مداوای بیماران پنج تا ده دانشجو را تعلیم علم طب می‏داد.

پزشکان دارالشفای ربع رشیدی - چنانکه از وقف‏نامه و مکاتیب رشیدی برمی‏آید - به دو دسته‏ی تمام وقت و نیمه وقت تقسیم می‏شدند. پزشکان تمام وقت که در رشته‏های مختلف علم پزشکی بودند.

شامل یک پزشک و یک پزشکیار امراض عمومی، یک نفر چشم پزشک (کحال) یک یا چند نفر جراح و چند نفر پزشک شکسته بند (مجبر) بود که اینان در استخدام رسمی ربع رشیدی بودند و حق کار در خارج و خروج بدون اجازه‏ی متولی از ربع را نداشتند.

دانشجویان هم باید فقط مدت پنج سال در ربع رشیدی به تحصیل علم طب اشتغال داشته باشند و بعد از این مدت باید دانش‏نامه دریافت کنند و اگر هر یک نتواند، این پنج سال هدر رفته و نباید به طبابت بپردازد.

دانشجویان می‏بایست در مواقع مداوای بیماران (بعدازظهرها و روزهای دوشنبه و پنج‏شنبه) دستیار طبیب باشند و به او کمک کنند یعنی صبح‏ها به صورت تئوری و بعدازظهرها به صورت عملی همراه طبیب آموزش می‏دیده‏ا ند.

به علاوه یک نفر معید یا پزشکیار هم همیشه همراه طبیب بوده که او را چه در امر تدریس و چه در مداوای بیماران و تهیه‏ی داروها کمک می‏کرده است.

طبیب در موقع ویزیت بیماران باید در مقابل درب داروخانه یا به قول خود رشید «شبکه» بنشیند و بعد از معاینه‏ی بیماران داروهای مورد نظر را روی کاغذ (نسخه) نوشته و به مسؤول داروخانه (خازن) بدهد و خازن همراه شرابدار (دکتر داروساز) داروی مذکور را به بیمار بدهند.(41)

جالب‏تر اینکه در ربع رشیدی هیچ‏گونه وجهی چه از مجاوران و مسافران و چه از بیماران دیگر دریافت نمی‏ شد.

و معالجه کاملا مجانی بود. حال آنکه داروها را با مخارج سنگینی از اقصی نقاط (چنانکه خواهیم گفت) تهیه، و در داروخانه و انبار بزرگ و مخصوص نگهداری می‏کردند.

اگر بیماری از ساکنان ربع رشیدی نمی‏توانست به پای خود برای مداوا بیاید، طبیب باید به عیادت او می‏رفت و حتی مسؤول تهیه‏ی دارو یعنی شرابدار برایش دارو می‏برد و مطبخی (آشپز مخصوص بیمارستان) غذای تجویز شده از طرف طبیب را می‏پخت و برای بیمار می‏برد.

در بیمارستان، محل استراحت بیماران بستری شده به دو قسمت تقسیم می‏شد، قمستی برای بیماران معمولی و قسمتی مخصوص بیمارانی که امراض واگیر داشتند و نیز بیمارستان چندین پرستار یا به قول رشید «خادم المرضی» داشته است.
 

داروخانه‏ ی ربع رشیدی و انواع داروها از کشورهای مختلف در مورد داروخانه‏ی دارالشفای ربع رشیدی مطالب بسیاری در مکاتیب رشیدی و وقف‏نامه‏ی ربع رشیدی وجود دارد، در وقف‏نامه به صدها خمره‏ی بزرگی اشاره می‏ کند که در هر یک مصرف چند سال داروهای گوناگون ذخیره شده بود.

و نام هر دارو روی خمره نوشته شده و در انبار مخصوصی که در کنار دارالشفا بوده، نگهداری می‏شده است. در مکاتیب رشیدی به چند نامه بر می‏خوریم که از پسران و یا ایادی خود از نقاط مختلف، تقاضای ارسال داروهای مخصوصی را کرده است.

مثلا در نامه‏ای که در حقیقت یک حکم مأموریت است، شخصی به نام خواجه علاالدین هندو را مأمور کرده که او مأمورانی را به نقاط مختلف داخل و خارج از کشور بفرستد تا داروهای خاصی را تهیه کند.
 

پزشکان نیمه‏ وقت

چنانکه اشاره شد، غیر از پزشکانی که تمام وقت در ربع رشیدی بودند و بدون اجازه‏ی متولی نباید از حضور خودداری کنند، پزشکان دیگری هم به ربع رشیدی آمد و رفت می‏کردند.

و در آنجا به تدریس علم طب و شاید طبابت بیماران می‏پرداختند که ما ایشان را «پزشکان نیمه‏وقت» نامیده‏ایم. اکثر این اطبا از نقاط دور دست و یا از کشورهای بیگانه به تبریز آمده بودند و هر کدام از آنها ده نفر دانشجوی علم طب را تعلیم می‏دادند

(در صورتی که پزشکان تمام‏وقت هر کدام فقط پنج دانشجو داشتند) و محل سکونت آنان و خانواده‏شان نیز در محله‏ای مخصوص به نام «کوچه‏ی معالجان» بود و حال آنکه پزشکن تمام‏وقت ربع رشیدی در محله‏ی «صالحیه» که مجاور ربع و یکی از بهترین محلات شهرستان رشیدی محسوب می‏شد، ساکن بودند . به علاوه اینان در داخل ربع رشیدی نیز اتاق مخصوص کار داشتند. ولی پزشکان نیمه‏وقت، در داخل ربع، اتاق کار نداشتند.

با این وصف اگر حساب کنیم که هر طبیب نیمه‏وقت ده دانشجو داشته، پس جمعا 500 نفر دانشجوی علم پزشکی ، غیر از آنانی که در خود ربع، تعلیم می‏دیدند، به وسیله‏ی این پزشکان به تحصیل اشتغال داشتند.

علت علاقه‏ی رشید به این رشته از علوم آن بود که خود او از اطبای معروف و مشهور در این فن بوده. گذشته از آن ، خانان مغول نیز علاقه‏ی شدیدی به علم طب داشتند و آن را تشویق و تحریص می‏کردند.
 

بیت ‏الکتب یا کتابخانه‏ی ربع رشیدی

ارزشمندترین تأسیسات ربع رشیدی، کتابخانه‏ی آن بوده است که از بزرگترین کتابخانه‏های آن عصر به شمار می‏رفت. محل احداث این کتابخانه در دو طرف گنبد بزرگی بوده است که بر روی آرامگاه خویش بنا کرده بود .

و نیز اتاق کار مخصوص متولی، که در حقیقت مدیرعامل و یا ریاست عالیه‏ی ربع رشیدی را داشت، در مجاورت کتابخانه و گنبد بوده است. کتابخانه شامل دو قسمت بود، یکی در سمت راست گنبد و دیگری در سمت چپ آن. به علاوه محلی در زیر گنبد جهت نگهداری صدها جلد قرآن با خطی خوش و گران قیمت تعیین شده بود.

رشیدالدین متذکر می‏شود که به کمیت و کیفیت تمام کتابهای موجود در کتابخانه آگاه است و کتابها در فهرستی دقیق نام‏برداری شده که باید همیشه نزد متولی «محفوظ و مضبوط» باشد.

جهت هر قسمت کتابخانه یک نفر خازن (کتابدار) و یک نفر مناول (متخصص علم کتابداری) تعیین کرده بود.

برای اینان نیز شرایط اخلاقی و اعتقادی و بخصوص تخصصی تعیین نموده و می‏گوید که «شرط چنان است که این کتابخانه‏ها را یک خازن و یک مناول باشد، هر یک عاقل و کافی متورع و نویسنده و صاحب معرفت کتب» (42)

و برای آنان نیز چون دیگر کارکنان شرح وظایف نوشته و حقوق و دیگر امکانات رفاهی در نظر گرفته است.

کلید کتابخانه نزد خازن بود و فهرست کتابها که دائما به تعداد آنها اضافه می‏شد، باید به وسیله‏ی متولی و ناظر و مشرف امضا و مهر می‏شد و در هر قسمتی از کتابخانه فهرست کتابهای آن نگهداری و در معرض دید مراجعان قرار می ‏گرفت.

شیوه‏ی استفاده از کتابخانه را مفصلا شرح داده که با روشهای امروزی چندان تفاوتی ندارد، دانشجویان و مدرسان هر کتابی که می‏خواسته‏اند، می‏توانسته‏اند از کتابانه بگیرند و آن را یا در «قرائت‏خانه‏ی» آنجام مطالعه کنند و یا از کتابخانه بیرون برند و لی حق نداشتند بدون گروگان کتابی را از ربع رشیدی خارج نمایند.

در وقف‏نامه‏ی ربع رشیدی ظاهرا اشاره‏ای به تعداد کتابهای کتابخانه نشده - شاید در اوراق مفقوده‏ی آن بوده باشد ولی در مکاتبات رشیدی در نامه‏ای که به صدرالدین ترکه از معتمدان خویش نوشته، که گفتیم در حکم وصیت‏نامه‏ی اوست، به این کتابخانه و تعداد کتب و نیز کیفیت و کمیت مصاحف پرداخته و شرح داده است چنانکه نوشته است :

«و دیگر دو بیت‏الکتب در جوار گنبد خود از یمین و یسار ساخته‏ام از جمله هزار مصحف در آنجا نهاده‏ام وقف کرده‏ام بر ربع رشیدی و مفصل آن بدین موجب است آنچه به خط طلا نوشته شده است 400 عدد آنچه به خط یاقوت است 10 عدد آنچه به خط ابن‏مقله است،

عدد آن (2 جلد) آنچه به خط احمد سهروردی است 20 عدد آنچه به خطوط اکابر است 20 عدد، آنچه که به خطوط روشن خوب نوشته شده است 548 عدد. دیگر شصت‏هزار مجلد کتاب در انواع علوم و تواریخ و اشعار و حکایات مثال و غیره، که از ممالک توران و مصر و مغرب و روم و چین و هند جمع کرده‏ام همه را وقف گردانیده‏ام بر ربع رشیدی».(43)

اهمیت این کتابخانه علاوه بر داشتن قرآن‏های ارزشمند و گران قیمت که به خط طلا و یاقوت هم بود و به وسیله‏ی شخصیت‏های علمی چون احمد سهروردی نوشته شده بود، دارا بودن کتابهایی از انواع علوم و تواریخ و اشعار و حکایات و غیره بوده است .

و مخصوصا اینکه به زبانهای گوناگون فارسی، عربی، چینی، و زبانهای غربی (رومی) نیز کتابهای زیادی در آن جمع‏آوری شده بود. به همین علت علما و دانشمندانی که از نقاط مختلف دنیای آن روز به تبریز آمده بودند یا رشیدالدین آنها را جلب کرده و آورده بود،

از این گنجینه‏ی عظیم و ارزشمند علمی بهره‏ها می‏برده‏اند و این کتابها را رشید نه تنها از طریق خریداری و یا نسخه‏برداری فراهم کرده بود بلکه با تشویق و تحریص و نیز ترتیب مسابقه‏ی کتاب‏نویسی در رشته‏های گوناگون علمی، علما و دانشمندان زمان را بر آن می‏داشت که آثار خویش را به این کتابخانه بفرستند.

مشاهده می‏کنیم که این کتابخانه، چون دیگر تأسیسات آموزشی ربع رشیدی، قابل مقایسه با بزرگترین کتابخانه‏های امروز از جهت کیفیت و کمیت بوده است. ولی افسوس که این واحد نیز چون دیگر تأسیسات ربع رشیدی، به وسیله‏ی عوان به تحریک و تبلیغ و تشویق مخالفان رشید به آتش کشیده شده و یا به غارت رفته است.
 

نتیجه و کاربرد عملی این تحقیق

با اینکه در ضمن مطالعه و بررسی مسائل اداری و آموزشی «ربع رشیدی» کاربرد عملی هر مطلب مورد مطالعه را بیان کرده و آن را با شیوه‏های اداری و آموزشی امروز مقایسه کرده‏ا یم،.

ولی لازم می‏نماید که در خاتمه‏ی این بحث به طور فشرده به نتیجه‏ گیری پرداخته و به این سؤال پاسخ دهیم که آیا می‏توان در برنامه‏ریزی آموزشگاه‏های امروز در سطوح مختلف روش‏های اداری و آموزش ربع رشیدی را نیز ملحوظ کرد و از آن الهام گرفت ؟

برای نشان دادن این مطلب به بعضی شباهتهای ربع رشیدی با آموزشگاههای امروز و برخی تفاوتهای آن با مدارس قدیم به صورت اجمالی می‏پردازیم :

1. در مدارس قدیم برای گزینش دانشجو هیچ‏گونه شرط خاصی وجود نداشت و هر کسی در هر شرایط سنی و بخصوص میزان استعداد، می‏توانست در این مدارس شرکت کند. در صورتی که در ربع رشیدی نه تنها شرط سنی مطرح بود، بلکه از نظر استعداد و رشته‏ی تحصیلی نیز طلاب علوم کاملا مورد توجه قرار می‏ گرفتند.

2. در مدارس قدیم هیچ‏گونه محدودیت زمانی برای تحصیل وجود نداشت و طلاب گاهی تا آخر عمر به مدرسه رفت و آمد می‏کردند، در صورتی که در ربع رشیدی هر طالب علم یا دانشجویی می‏توانست فقط تا مدت پنج سال به تحصیل در رشته‏ای خاص بپردازد.

3. در ربع رشیدی آموزش تئوری با آموزش عملی همراه بود و بخصوص این مسأله در مورد دانشجویان علوم پزشکی به خوبی اجرا می ‏شد، به طوری که دانشجویان قبل از ظهر در کلاس درس استاد حضور می‏ یافتند و بعدازظهرها همراه طبیب به طبابت می ‏پرداختند.

در شته‏های فنی با همراه بودن شاگردان با استادکاران در کارخانه‏های پارچه‏بافی، کاغذسازی و باغبانی و کشاورزی و غیره همین روش اجرا م ی‏شد.

4. در ربع رشیدی از نظر کمی نیز تعداد طلبه محدود بود و هر استاد بین پنج تا ده دانشجو داشت و در صورتی که در سایر مدارس قدیم چنین محدودیتی وجود نداشت.

5. در ربع رشیدی مانند برخی از آموزشگاههای امروز زمان کار و استراحت دقیقا برنامه‏ریزی شده بود و ساعات ورود و خروج و مدت اقامت طلبه و مدرسان و سایر کارکنان در طول روز و هفته و روزهای تعطیل دقیقا حساب شده بود.

و هیچ یک از کارکنان و طلاب بدون اجازه‏ی متولی و مرتب (رئیس و معاون آموزشگاه) حق غیبت و یا خروج از ربع را نداشتند و از ورود افراد متفرقه و غیرمجاز به ربع رشیدی جلوگیری می ‏شد.

6. گذشته از مسائل آموزشی و اداری، مسائل مالی و تأمین بودجه و برنامه‏ریزی و تعیین هزینه‏ها نیز به طور دقیق و شگفت‏انگیز تنظیم شده بود، منابع درآمد و موارد مصرف آن و پرداخت‏ها کاملا روی اصول صحیح و برخی از آنها شبیه امروز بود.

مثلا شیوه‏ی پرداخت دستمزدها، شیوه‏ی پانسیون برای تمام طلاب و تهیه‏ی لیه‏ی امکانات غذایی، بهداشتی، مسکن و غیره برای آنان بویژه تهیه‏ی اماکن به صورت مجتمع‏های ساختمانی برای خانواده‏ی هر یک از گروههای شغلی و نامگذاری هریک از این مجتمع‏ها و محلات به نام همان گروه (مثلا محله‏ی صالحیه و کوچه‏ی معالجان و غیره) در مجاور تأسیسات ربع رشیدی.

7. تقسیم کار و شرح وظایف کارکنان از پایین‏ترین رده‏ی شغلی تا بالاترین آن یکی از برجسته‏ترین و چشمگیرترین مسائل مدیریت بوده است که در ربع رشیدی کاملا اجرا می‏شد.

از نظر کنترل کار به وسیله‏ی مسؤولان بالای سازمان (متولی و ناظر و مشرف) بارها در وقف‏نامه ‏ی ربع رشیدی تأکید شده و آنان را ملزم ساخته است که کارکنان را، هم از نظر اخلاقی و هم از نظر خدماتی شدیدا کنترل کنند و در جای خود کارکنان خاطی را مجازات و در موارد خدمات ارزنده آنها را تشویق کنند و ارتقاء مقام دهند.

8. همان شرایط و دقتی که در مورد گزینش طلبه اجرا می‏شده در مورد مدرسان و معیدان و سایر کارکنان نیز دقیق‏تر و گسترده‏تر مورد توجه بوده است و تمام آنان از نظر اعتقادی و استعداد و لیاقت و درایت کاملا کنترل می‏شده ‏اند.

و هر کس را کاری می‏داده‏اند که استعداد و لیاقتش را داشته و به اثبات رسانده باشد، دستمزدها هم بر اساس نوع کار و ارزش معنوی و مقام تحصیلی و یا مقام سازمانی افراد تعیین می‏شده که واقعا از نظر دقت و آگاهی در آن برهه‏ی تاریخی فوق‏العاده است.

9. بین‏المللی بودن مجتمع وقفی ربع رشیدی هم ‏اکنون چه باید کرد؟

همان‏طور که عنایت فرمودید حدود هفت‏صد سال قبل ما در فرهنگ اسلامی خود بنیاد وقفی علمی و آموزشی داشته‏ایم که از نظر درآمد و برنامه‏ریزی آموزشی نه در زمان خود بلکه قرنها پس ازآن نیز در جهان کم‏نظیر بوده است.

ولی متأسفانه طی قرون بعدی جوامع اسلامی و حکومتهای آنها به دلایل مختلف که ذکر آنها در این مقاله نمی‏گنجد کمتر به گسترش بنیادهای وقفی علمی و آموزشی بخصوص در رشته‏های علوم تجربی و طبیعی پرداختند.

و در مواردی صرفا به ایجاد مدارس علوم‏دینی اکتفا نمودند و بتدریج نقش وقف در گسترش علوم و فنون و اداره‏ی امور مراکز تحقیقاتی و علمی به فراموشی سپرده شد و برعکس در کشورهای غربی بخصوص در قرن حاضر بنیادهای وقفی علمی و آموزشی و پژوهشی گسترش یافت و زمینه‏های پیشرفت و توسعه‏ی آن کشورهای را فراهم ساخت.

شاید بتوان گفت در حال حاضر بجز چند کشور، در اکثر کشورهای اسلامی اولا :
تحقیقات علمی و بنیادی آن‏طور که شایسته و لازم است صورت نمی‏گیرد. ثانیا : وقف و بنیادهای وقفی در انجام این‏گونه امور هنوز جایگاه اصلی خود را پیدا نکرده‏اند و بایستی در جهت تأسیس بنیادهای وقفی و خیریه که مصارف آن برای این‏گونه امور باشد، هم از طریق سازمانهای اوقاف کشورهای اسلامی و هم از سوی صاحب‏نظران و نویسندگان و رسانه‏های جمعی تلاش گسترده‏ای صورت گیرد.

به نحوی که وقف دوباره نقش گذشته‏ی خود را در توسعه‏ی علم و دانش و در نتیجه پیشرفت و رفاه جامعه‏ی اسلامی پیدا کند. زیرا تحقیق و پژوهش‏های علمی مبانی توسعه‏ی جامعه می‏باشد.

درست است که برنامه‏های توسعه‏ی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تمامی جنبه‏های مختلف جامعه را دربر می‏گیرند و تنها بخشی از آن تکنولوژی است و بخش کوچکتری از آن به تحقیقات و علوم پایه مربوط می‏شود،

اما نباید از نظر دور بداریم که توسعه و پیشرفت کشورهای پیشرفته اصولا با رشد علمی آن کشورها همگام بوده است یعنی در اصل رشد علمی است که به توسعه در زمینه‏های اقتصادی و اجتماعی منجر می‏شود.

البته داشتن برنامه‏ی صحیح اقتصادی بسیار مهم است، ولی برای داشتن یک برنامه‏ی اقتصادی صحیح، ناگزیر به انجام تحقیقات علمی هستیم یعنی تحقیقات علمی است که ارزش افزوده ایجاد می‏کند. (44)

کمبود نهادهای حامی تحقیقات، بنیادهای علمی اعم از دولتی یا خصوصی، و موقوفه‏های علمی همگی ناشی از کمبود سرمایه‏گذاری در تحقیق و توسعه است. همین باعث می‏شود نتوان از استعدادهای جوان به نحو درخور حمایت کرد

یا امکان حفظ آنها را در نظام آموزش عالی کشور ایجاد کرد. نتیجه، دفع این استعدادها و جذب آنها توسط کشورهایی است که متوجه اهمیت علوم و تکنولوژی هستند. توجه کنید در امریکا تنها 2400 موقوفه‏ی علمی وجود دارد که هریک به نحوی از علوم و تکنولوژی و استعدادها حمایت می‏کنند.


عوامل متعددی را می‏توان برای سنجش کمی و کیفی سطح علوم در یک کشور برشمرد. تعداد دانشجو، تعداد محقق، تعداد مدرس، تعداد کتابخانه‏ها، و کتب موجود در آنها، تعداد نشریات ادواری موجود، تعداد مقالات علمی دریافتی (پیش‏چاپها) در یک مؤسسه تحقیقاتی یا آموزش عالی، تعداد گردهمایی ‏های علمی در سال، بودجه‏ی تحقیقات و توسعه‏ ی کشور، تعداد مقالات تحقیقاتی چاپ شده در نشریات معتبر، کیفیت تحقیقات انجام شده و اعتبار کمی و کیفی آنها،.

تعداد نهادهای تحقیقاتی و آموزش عالی، تعداد کارگزاران علمی، تعداد موقوفه‏های علمی، تعداد جایزه‏های علمی که در کشور اعطا می‏شود، تعداد نشریات علمی که در کشور چاپ می‏شود، تعداد تألیفات علمی داخلی، تعداد ناشران علمی و تعداد صنایع درگیر ساخت ابزار علمی، برخی از این عوامل هستند(45)

اینکه دولت‏ها بایستی در تخصیص بودجه‏ی مناسب برای امور تحقیقاتی (بخصوص علوم پایه) سرمایه‏گذاری لازم را بنمایند تا در دراز مدت بتوان به توسعه‏ای مطلوب دست یافت در جای خود محفوظ، اما مطلبی که می‏خواهم اشاره کنم نقشی است.

که موقوفات و بنیادهای وقفی علمی می‏توانند به به عنوان نهادهای حامی مراکز تحقیقاتی کشور داشته باشند. نقش تاریخ موقوفات در اداره‏ی امور مدارس و دانشگاهها و بیمارستانها و رصدخانه‏ها و کتابخانه‏ ها در تاریخ تمدن اسلامی مشخص استو

و تقریبا می‏توان گفت بیشترین مصارف موقوفات در دوران شکوفایی تمدن اسلامی در اکثر بلاد اسلامی در مراکز علمی و آموزشی بوده است و دانشمندان مسلمان تحت حمایت‏های مالی موقوفات با فراغت کامل به مطالعه و تحقیق و پژوهش می‏پرداخته‏اند.

حال چه شده است که در قرون اخیر و دوران معاصر کمتر به ایجاد چنین موقوفاتی دست زده‏ایم و بیشتر به احداث مسجد یا بعضا درمانگاه و مدرسه زده‏ایم وبیشتر به احداث مسجد یا بعضا درمانگاه و مدرسه‏ی معمولی بسنده کرده‏ایم.

حتی دربرخی محله‏ها در شهرها چندین مسجد ساخته‏اند و گاهی روبه‏روی هم، در حالی که اگر به جای یکی از آن مساجد در همان منطقه مثلا یک هنرستان فنی‏وحرفه‏ای یا انستیتوی صنعتی ساخته و وقف می ‏شد.

خیلی از جوانان بیکار آن شهرستان می‏توانستند با کسب یک تخصص جذب بازار کار شوند،یا اگر رقباتی از قبیل باغ، زمین، مغازه در قرون اخیر وقف شده، مطابق وقف‏نامه‏ها مصارفی سنتی و بیشتر تکراری و بندرت برای توسعه‏ی علم و دانش تعیین شده است.

در حالی که ما حدود هفت‏صد سال قبل و قرون قبل از آن مراکز علمی پژوهشی در سطح بسیار عالی داشته‏ایم که کلا اداره‏ی امور آنها از محل درآمد موقوفات انجام می‏شده است.

غربی‏ها از این گونه بنیادهای وقفی در اسلام الگو گرفته‏اند و هم‏اکنون شاهد بنیادهای خیریه و موقوفه‏ی زیادی هستیم که از مراکز علمی و پژوهشی حمایت می‏کنند.
 

لزوم تأسیس بنیادهای وقفی هماهنگ با مقتضیات زمان

در کشورهای اروپایی فکر ایجاد سازمانی که دارایی آن به هدف‏های خیر اختصاص یابد از دیرباز وجود داشته است و هم‏اکنون بنیادهای خیریه در غالب کشورها بویژه امریکا سهم بزرگی در امور اجتماعی و سیاسی و اقتصادی به عهده دارد و در جهان پرآوازه است : مانند بنیاد (Fondation) نوبل در سوئد و فورد و راکفلر در آمریکا.

موقوفات و بنیادهای وقفی کشورهای غربی با موقوفات اسلامی افتراق بنیادی دارند اما در مواردی که مقصود آنها حل مشکلات عمومی، پشتیبانی، تشویق، ترغیب و ترویج دانش و فن است دارای وجوه اشتراک اساسی می‏باشند.

از این رو بجاست که با شناخت ماهیت و مقاصد موقوفات یکدیگر از تجارب ذی‏قیمت هر یک، تا آنجا که چهارچوب‏های فرهنگی اجازه می‏دهد، در جهانی که هدف مشترک آن رسیدن به توسعه‏ ی پایدار است بهره‏مند گردیم. غربی‏ها مدتهاست .

که از جهات گوناگون به شناخت و بازشناخت صور گوناگون و محتوای پرارزش فرهنگ مادی و معنوی اسلام و مشرق زمین و بلکه جهان پرداخته‏اند. ما نیز باید در تلاش بیشتری برای شناخت و تسخیر جهات مطلوب فرهنگ و تمدن با اندیشه‏ی غنی‏تر کردن معارف فرهنگی و فنی خود بی‏هیچ‏گونه خودباختگی باشیم.

زیرا در درون صدف فرهنگی خویش در دریای جهان پنهان شدن و روی از مقتضیات مفید زمان و جنبه‏های مفید و مثبت آن برتافتن، نوعی هراس از زمانه خواهد بود.

گسترش سنت وقف و تأسیس بنیادهای وقفی در تمامی زمینه‏های مورد نیاز کشورهای اسلامی از ملزومات رستگاری علمی، پژوهشی، فنی، و نظایر آن است. دست‏یابی به چنین نیک‏بختی و هدایتی مستلزم عنایت الهی و تلاش برای کسب چنین عنایتی است.

انتظار از امت شایسته و بزرگی چون امت اسلام بخصوص در اوضاع و احوال کنونی، پیوستن به جنبش وقف‏گرایی خصوصی و بنیادهای وقفی عمومی یا دسته‏جمعی حصول به مقاصد عام‏المنفعه است.

کاری که در روزگاران گذشته به کمک نهاد وقف که یک نمونه آن را ملاحظه فرمودید، جهان را شگفت‏زده کرده و مشکلات را بدون اینکه اعتنایی به حکومت‏های وقت داشته باشد زدوده و فرهنگ اسلامی ما را استوار، غنی و پیشتاز کرده است.

بازگشت به مردم و زدودن زنگارهای احمالی از اعتقادات آنان، حل مشکلات آنها با مشارکت خود آنها، تشکیل هیأتهای امنای بنیادهای وقفی متشکل از شخصیت‏های محبوب فرهنگی و رجال سیاسی مورد وثوق و اعتماد،.

تجار متدین وصاحبان صنایع، و نمایندگان قشرهای مردم در سطوح گوناگون جامعه، اعم از جامعه عشایری، روستایی و شهری، می‏تواند توفیقات فراوانی را در همه‏ی جهات در اختیار ما بگذارد.

انجام دادن این کارها از رموز موفقیت کشورهای پیشرفته‏ی جهان است. موقوفات خصوصی و بنیادهای وقفی کشورهای اروپایی و بخصوص امریکای شمالی از ابزارهای رشد، توسعه و تحول فرهنگی جوامع این کشورهاست.

میزان و تنوع امکانات مالی که از طریق بنیادهای وقفی شخصی، خانوادگی و... در اختیار مؤسسات فرهنگی، آموزشی و مراکز پژوهشی کتابخانه‏ها، موزه‏ها و نظایر آنها قرار داده می‏شود حیرت‏آور است. بنیادهای وقفی جدید ابزاری هستند که به کمک آنها گرایش‏های نوین از نظرهای گوناگون در اساس‏نامه‏های آنها منظور می‏شود و به فعلیت و اجرا درمی‏آید.

واقف یا واقفین، دست متولیان هیأت‏های امنای موقوفات را در تشخیص و عمل به مقتضیات زمان باز می‏گذارند تا هرگاه موضوعی و یا مسأله‏ی جدیدی پیش آمده، و مرجع توجهی بدان نبود، سعی و اهتمام کافی در حل آن مبذول دارند. مثلا بنیادهای وقفی و یا تک موقوفه‏هایی وجود دارد.

که پس از حل مسائل آموزشی به حل مسائل اکولوژیکی و به طور کلی زیست محیطی پرداخته‏ داند. از این رو افزایش تعداد بنیادها، تأسیس دانشگاهها، ایجاد مدارس فنی - مهندسی، راه ‏اندازی آزمایشگاههای تحقیقاتی و برپایی محافل و کانونهای علمی برای بحث و چاره‏ جویی در زمینه‏ ی مسائل اجتماعی، اقتصادی و آموزشی در چارچوب‏های محلی، منطقه‏ای، منطقه‏ای ملی و بین‏المللی با کمک کارشناسان زبده و امکانات مالی چشمگیر است.

اکنون رغبت و انگیزه‏ی شرکت‏ها و تراست‏های بزرگ ملی و چند ملیتی با میلیاردها دلار سرمایه و هزاران کارگر برای تأسیس بنیادهای وقفی به حدی روز افزون شده است که اعجاب‏برانگیز است و نتایج مفید همه‏ی اینها در نهایت به جامعه‏ی آنها و به خود آنها برمی‏گردد. (46)

پروفسور استاد عبدالسلام فیزیکدان فقید پاکستانی و برنده‏ی جایزه‏ی نوبل در مقاله‏ای تحت عنوان «آینده‏ی علم در اسلام» پیشنهادات ارزنده‏ای در خصوص پیشرفت علمی در کشورهای اسلامی ارائه داده ‏اند .

که یکی از آنها استفاده از درآمد موقوفات برای توسعه‏ی علم و دانش، و گسترش وقف‏هایی می‏باشد که مانند بنیادهای وقفی درکشورهای غربی هزینه‏ی درآمد آنها برای امور علمی و پژوهشی باشد.

به قسمت‏هایی از این مقاله مفید اشاره می‏شود :«بهترین روش برای بیان اهمیت علوم در اسلام توجه به این نکته است که 750 آیه از آیات قرآن مجید (تقریبا یک هشتم آن) مؤمنان را به مطالعه‏ی طبیعت،

غور و تعمق، استفاده‏ی بهینه از عقل و استفاه از نهادهای علمی به عنوان جزء لاینفک جامعه ترغیب می‏کند. درصورتی که تنها 250 آیه مربوط به قوانین و مقررات اسلامی است. پیامبر (ص) کسب دان را برای هر زن و مرد مسلمانی واجب دانسته است.

دومین علت تفوق علمی نیز از این آیات و احکام نشأت می‏گیرد. برخلاف نظر سنت‏گرایان در دوران اولیه‏ی اسلام، نهادهای علمی و دانشمندان از حمایت کامل جامعه‏ی اسلامی بهره‏مند بودند.

این امر تا قرن پانزدهم میلادی ادامه داشت. البته این حمایت اکثرا از طریق موقوفات فراوانی بوده که برای اداره‏ی مدارس و مراکز علمی و پژوهشی قرار می‏داده‏اند و هزینه‏های این مدارس و مراکز و حقوق اساتید و کمک هزینه‏ی دانشجویان از محل درآمد وقف‏هایی بوده که برای آنها منظور شده بودند.

.... ما باید بنیاهایی برای علم ایجاد کنیم که هم مورد حمایت دولت‏ها باشد و هم از کمک‏های اهدایی خصوصی بهره‏مند شود تا تأمین بودجه تحقیقات از منابع گوناگون امکان‏پذیر باشد.

چرا نباید یک هشتم درآمد اوقاف به علوم (یعنی امری که در قرآن مجید نیز بر آن تأکید شده است) اختصاص یابد ؟ درسال 1973 دولت پاکستان به پیشنهاد من در کنفرانس اسلامی (لاهور) درخواست کرد تا حداقل یک بنیاد اسلامی علوم مشابه بنیاد فورد که سرمایه‏ای

معادل یک میلیارد دلار در قلمرو اسلام تأسیس شود.
8 سال بعد در سال 1981 این بنیاد تأسیس شد - اما تا آنجا که اطلاع دارم با وعده‏ی 50 میلیون دلار به جای یک میلیارد دلار درخواستی - در واقع بنیاد فوق بیشتر حکم یک مؤسسه خیریه را دارد و ما نباید خودمان را با تأسیس چنین بنیادی فریب دهیم، متأسفانه ما برخلاف رقبای خود مسأله‏ی علم در اسلام را جدی نمی ‏گیریم.

... ایجاد واحدهای پژوهشی در دانشگاهها و مؤسسات وابسته به آنها ضروری است، در دانشگاههای ما باید تأکید شود که استادان نیمی از وقت خود را صرف تحقیق و نیم دیگر را صرف آموزش و تدریس کنند.

این، قاعده‏ی مرسوم در کشورهای پیشرفته است. پیشنهاد می‏کنم که در هر کشور اسلامی، حداقل یک دانشگاه به این مهم (پژوهش علمی) اختصاص یابد و برای کسب منزلت جهانی در زمینه‏ی پژوهش مورد حمایت قرار گیرد، این کار را می‏توان انجام داد.» (47) 

نقش مردم و افراد نیکوکار جامعه‏ی اسلامی در این گونه امور نیز نباید فراموش شود و مسأله احیای فرهنگ وقف برای مصارف علمی و پژوهشی همان‏طور که در قرون اولیه‏ی شکوفایی تمدن اسلامی آثار ارزشمندی از خود باقی گذاشته دوباره بایستی جدی گرفته شود و این به مفهوم بازگشت به گذشته نیست بلکه گامی است به سوی آینده. 

مؤسسات وقفی و خیریه با توجه به نیازهای روز جامعه‏ی اسلامی می‏باید توسط مردم خیر و نیکوکار ایجاد گردد .

در اینجا ما باید برای نمونه اشاره کنیم که در جدولی که مربوط به سهم سرمایه‏گذاری‏های مختلف در امور تحقیقاتی می‏باشد، آمده است که سهم صنایع و مؤسسات وقفی و غیرانتفاعی و خیریه در سرمایه‏گذاری بر تحقیقات و توسعه در ایالات متحده امریکا در سال 1993 خیلی بیشتر از کمکهای حکومت فدرال در این خصوص بوده است،

در این مؤسسات غیرانتفاعی (وقفی و خیریه) بالغ بر 2 / 9 میلیارد دلار برای تحقیقات و توسعه سرمایه‏گذاری نموده‏اند که 1 / 5 میلیارد دلار آن برای تحقیقات پایه بوده است. (48)
ملاحظه می‏شود که نقش وقف و خیریه‏ها بسیار گسترده می‏باشد.

حال ببینیم ما در کشورهای مسلمان خود چقدر از این‏گونه وقف‏ها برای چنین مصارفی داریم ؟ آیا وقت آن نرسیده است که بخود بیاییم و با احیای سنت حسنه‏ی وقف زمینه‏های پیشرفت علمی و توسعه‏ی کشورهایمان را فراهم سازیم ؟

به هرحال مردم نباید نقش خود را در این‏گونه امور فراموش کنند و همه چیز را از دولت بخواهند چون امکانات دولت محدود است و به تنهایی نمی‏تواند پاسخگوی همه نیازهای جامعه باشد، تعاون و همدلی و همکاری مردم بسیار مؤثر است و وقف یکی از بهترین و پایدارترین مصادیق تعاون است.

جای آن است که برای درخشان‏تر کردن جایگاه بلند وقف، تأکید بیشتر بر آن، رغبت‏افزایی و گرایش آفرینی به سوی وقف، در هر شکل و صورت آن، بخصوص بنیادهای موضوعی انعطاف‏پذیر، در اقتصاد ما شکوفا شود .

فراگیر ساختن چنین امر خیری در میان مردم ما از سرمایه‏داران، صاحبان صنایع و حرف، بازرگانان، علما ، فرهنگیان و کلیه‏ی قشرهای جامعه ضروری است، به شرط آنکه تشویق‏های دینی، دولتی و مردمی و تسهیلات مالیاتی انجام گیرد.

بر رسانه‏های گروهی است که تعریف، مقاصد متنوع، فواید و نحوه‏ی اجرای وقف را در زمره‏ی واجبات ملی - دینی دانسته و مبانی گسترش آن را توسط افراد خیر فراهم آورند.

دولتهای اسلامی و سازمان‏های اوقاف و امور خیریه بایستی در جهت ایجاد بنیادهای وقفی چه از محل امکانات خود با کسب مجوزهای شرعی و قانونی و چه با تشویق نیکوکاران جامعه تلاش لازم را به عمل آورند.

دردها و نیازهای اجتماعی جامعه‏ی روبه‏رشد ما، بخصوص در زمینه‏ی آموزش و پرورش و آموزش عالی بهداشت و درمان، پژوهش و فنون و از نظر نیازهای فضایی، علمی و تجهیزاتی و حمایت مالی از مراکز تحقیقاتی علوم پایه که در سطح خیلی بالای علمی فعالیت دارند،

کاملا ملموس است. مسأله‏ی ایجاد صنعت، فرصت‏های شغلی و جنگل‏کاری و مرتع‏داری و رشد کشاورزی، در شرایطی که با مشکلات جدی در آنها مواجه هستیم امری حیاتی است و با همکاری بنیادهای وقفی و کمک‏های دولتی و مردمی آنها امکان‏پذیر است.(49)

همچنین بایستی از سوی سازمانهای اوقاف کشورهای اسلامی در خصوص تبادل تجربیات علمی و عملی دز زمینه‏های وقف و امور خیریه اقدامات عملی به عمل آید و حتی از تجربیات ممالک غیراسلامی نیز استفاده شود.

متأسفانه بایستی اذعان نمود که نهادهای اوقاف کشورهای اسلامی آن‏طور که شایسته است در این مورد فعالیت نداشته‏اند. البته فعالیتهای اخیر بانک توسعه‏ی اسلامی و وزارت اوقاف کویت در زمینه‏ی گسترش سنت حسنه‏ی وقف و پویاتر شدن فعالیتهای وقف جای امیدواری است و نوید موفقیت‏هایی را در توسعه‏ی فرهنگ وقفی در جوامع اسلامی می‏دهد.

در پایان اضافه می‏نماید همان‏طور که اشاره شد ربع رشیدی و کلیه‏ی رقبات موقوفات آن در شهرهای مختلف به مرور زمان از بین رفته بود.

پس از انقلاب اسلامی و با تصویب قانون ابطال اسناد فروش رقبات، آب و اراضی موقوفات در مجلس شورای اسلامی و طرح موضوع موقوفه‏ ی یاد شده در کمیسیون ماده‏ی 2 آیین‏نامه‏ ی اجرایی این قانون و با تنفیذ وقف‏نامه ‏ی موقوفات ربع رشیدی از طرف شعبه‏ ی 13 دادگاه مدنی خاص تبریز گامهای مهم و مفیدی در جهت شناسایی و احیای موقوفات مزبور برداشته شده استو

و در حال حاضر قطعه زمینی به مساحت تقریبی چهارصد و پنجاه‏هزار مترمربع از این موقوفه به اجاره دانشگاه علوم پزشکی تبریز داده شده است. همچنین دو قطعه زمین از موقوفه جمعا به مساحت تقریبی بیست هزار متر مربع به اجاره‏ی آموزش و پرورش و یک قطعه زمین به مساحت چهارهزار مترمربع به شرکت آب و فاضلاب تبریز واگذار گردیده است.

نکته‏ی آخر اینکه شایسته است به منظور تجلیل از رشیدالدین فضل‏الله و احیای مجدد موقوفات او با کمک وزارت فرهنگ و آموزش عالی و دانشگاه تبریز و استانداری آذربایجان شرقی و سازمان اوقاف و امور خیریه و دیگر نهادهای ذیربط در همان محل ربع رشیدی تبریز نسبت به احداث یک مجتمع بزرگ علمی و تحقیقاتی اقدام شود و در مورد احیای آن قسمت از رقبات موقوفات ایشان تا آن میزان که مقدور می‏باشد، تلاش لازم به عمل آید.

سلامتی و موفقیت شما حضار گرامی و میهمانان عزیز و همچنین پیشرفت و توسعه‏ی همه جانبه‏ی تمام کشورهای اسلامی را از خداوند تبارک و تعالی مسألت می‏نمایم و صلح و دوستی را برای تمام بشریت آرزومندم .

پی نوشت ها:

1-«تاریخ علم، وقف و ضرورتها» فصلنامه‏ی وقف؛ میراث جاویدان، شماره‏ی 16 - 15، پاییز و زمستان 1375، صص 5 و 6.
2-سید حسین نصر، مجموعه‏ی خطابه‏های تحقیقی درباره‏ی رشید الدین فضل الله همدانی، انتشارات دانشگاه تهران، سال 1350، صص 6 -3.
3-جامع التواریخ، رشید الدین فضل الله همدانی، به تصحیح و تحشیه‏ی محمد روشن، مصطفی ضمیری، چاپ اول، 1373، جلد دوم، ص 1528.
4-ایلیاپاولویچ، پطروشفسکی، اسلام در ایران (از هجرت تا پایان قرن نهم هجری)، ترجمه‏ی کریم کشاورز، انتشارات پیام، چاپ هفتم، تهران، 1363، ص 148.
5-محمد مهدی بروشکی، بررسی روش اداری و آموزشی ربع رشید، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد، 1365، صص 22 - 21 به نقل از: ناصرالدین منشی کرمانی، نسائم الاسحار من لطائم الاخبار (در تاریخ وزراء) به تصحیح میر جلال الدین حسینی ارموی «محدث»، چاپ دانشگاه تهران 1338، صص 113 -112.
6-کاشانی ابوالقاسم، تاریخ الجایتو، به اهتمام مهین همبلی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1348، وقایع سال 711، ص 121.
7-بر تولد اشپولر، تاریخ مغول، ترجمه‏ی محمود میر آفتاب، انتشارات امیر کبیر، 1356، تهران، ص 284.
8-وقف نامه‏ی ربع رشیدی، ص 21.
9-دکتر محمد جواد مشکور، مجموعه خطابه‏های تحقیقی (مقاله : ربع رشیدی)، صص 289 -288.
10-همان، به نقل از: تذکرة الشعرای دولت شاه سمرقندی، طبع تهران، ص 241.
11-دکتر محمد جواد مشکور، همان، ص 304. به نقل از: سیاحت نامه شاردن، ج 2، ص 406.
12-حوانیت : جمع حانوت به معنی مغازه، دکان.
13-طواحین : جمع طاحونه به معنی آسیاب.
14-شعر (به فتح شین و سکون عین) به معنی پارچه، شعربافی یعنی پارچه بافی.
15-مکاتبات رشیدی، مکتوب 51، ص 317.
16-وقف نامه‏ی ربع رشیدی، ص 170.
17-همان، ص 41.
18-همان، ص 42.
19-همان، ص 43.
20-در مورد سرابستان رشید در وقف‏نامه توضیح می‏دهد : «... سرابستان، متصل گنبد مسجد و عمارتی که در آن (این قسمت ناخواناست)...جهت روشنایی گنبد و مسجد و هر چه متولی صلاح داند».
21-وقف نامه‏ی ربع رشیدی، ص 42.
22-همان، صص 144 -143.
23-همان، صص 172 و 188.
24-محمد مهدی بروشکی، همان، صص 87 -69.
25-وقف‏نامه ربع رشیدی، ص 118.
26-همان، ص 121.
27-همان، ص 124.
28-این اصطلاح مشابه اصطلاح Library Science به معنی علم کتابداری و یا علم تنظیم و محافظت از کتب است.
29-محمد مهدی بروشکی، همان، صص 94 -79.
30-وقف‏نامه‏ی ربع رشیدی، ص 122.
31-همان، ص 124.
32-همان، ص 122.
33-لمتون، مالک و زارع در ایران، ترجمه‏ی منوچهر امیری، ص 190. (به نقل از : مکاتبات رشیدی، صص 159 -156) .
34-وقف‏نامه‏ی ربع رشیدی، ص 216.
35-محمد مهدی بروشکی، همان، ص 120.
36-اگر حقوق مثلا دربانان یا مشعلداران را به قیمت طلای امروز محاسبه کنیم ماهیان حدود دویست و پنج هزار تومان می‏شود که از حقوق کارمندان عالی‏رتبه امروزی ادارات نیز بیشتر است.
37-وقف‏نامه‏ی ربع رشیدی، صص 154 -153.
38-همان، ص 124.
39-محمد مهدی بروشکی، بررسی روش اداری و آموزشی ربع رشیدی، صص 115 -99.
40-وقف‏نامه‏ی ربع رشیدی، ص 151.
41-همان، صص 147 و 182.
42-همان، ص 197.
43-سوانح الافکار رشیدی، مکتوب 37، صص 214 -213.
44-دکتر رضا منصوری، توسعه‏ی علمی ایران، مرکز انتشارات ملی یونسکو در ایران، 1373، صص 94 - 92.
45-همان، صص 12،8 و 40.
46-مصطفی مؤمنی «بنیادهای وقفی در آلمان فدرال»، فصلنامه‏ی وقف؛ میراث جاویدان، شماره‏ی 8، زمستان 1373، صص 95 -96.
47-محمد عبدالسلام، آینده‏ی علم در اسلام، ترجمه‏ی فاطمه فراهانی ، فصلنامه‏ی رهیافت، شماره‏ی 5، تابستان و پاییز 1372، صص 10 الی 18.
48-«علم در خدمت منافع ملی»، فصلنامه‏ی رهیافت، شماره‏ی 12، بهار و تابستان 1375، ص 115.
49-مصطفی مؤمنی، فصلنامه‏ی وقف؛ میراث جاویدان، شماره‏ی 8، ص 103.
 

منبع:
فصلنامه‏ ی وقف؛ میراث جاویدان

نویسنده:سید حسین امیدیانی
 این مقاله در تاریخ 1402/8/15 بروز رسانی شده است